Simroz.org
جنـــبش کـــارگـــریمقالات

به مناسبت تولد کارل مارکس

به مناسبت تولد کارل مارکس

فرشید شکری

کارل مارکس، فیلسوف و متفکر عالی‌قدرهمه‌ی دوران‌ها، تئوریسین و رهبر فکری-عملی پرولتاریای
جهان، و انقلابی بزرگ و بی نظیر قرن نوزدهم میلادی در پنجم مه سال ۱۸۱۸ م. در "تریر" متولد شد.
در آن تاریخ انسان وارسته‌ای پا به دنیا گذاشت که بعدها اندیشه‌هایش نظام سرمایه‌داری، و ظالمان و
ستمگران و استثمار‌کنندگان جهان را به لرزه افکند. او بهترین لحظات کل زندگی ارزشمند خود را وقف
تغییر در این جهان کرد. واقعیت این است علاوه بر متفکرین، تئوریسین‌ها و انقلابیون مشهور مارکسیست
مانند انگلس و لنین، بسیاری از دانشمندان و شخصیت‌های مهم علمی جهان در حوزه‌های مختلف، و
هنرمندان پرآوازه به نحوی از انحاء تحت تأثیر اندیشه‌های مارکس قرار گرفتند و یا بخشی از فعالیت‌های
فکری‌اشان را وقف تحقیق و مطالعه‌ی آثار مارکس کرده‌اند.
مارکس در دانشگاه‌های بُن و برلین در رشته‌ی‌ حقوق به تحصیل پرداخت، ولی چندی نگذشت که به
مطالعه‌ی تاریخ و فلسفه روی آورد. او در سال ۱۸۴۲ م. درست زمانی که تصمیم گرفت در رشته‌ی
فلسفه به کسب مقام استادی برسد، به سبب سربلند کردن جنبش‌ سیاسی‌ای که پس‌ از مرگ "فریدریش‌
ویلهلم سوم" به‌وجود آمده بود، به مسیر دیگری پا گذاشت. بنا به گفته‌ی فردریش انگلس، وی با همکاری
"کامپ ‌هاوزن"، "هانزمن" و تعدادی دیگر در کلن، نشریه‌ی "راینیشه تسایتونگ" را بنیاد نهاد،و بعد از مدتی در پائیز ۱۸۴۲ م. به سردبیری آن نشریه برگزیده شد. اگرچه راینیشه تسایتونگ در شرایط اختناق و سانسور انتشار می‌یافت، با این وصف سانسور نتوانست مانع از ادامه‌کاری آن شود. ناگفته
نماند مارکس در آغاز در زمره‌ی "هگلیست‌های" جوان بود، معهذا در مدتی کوتاه به نقد افکار هگل
مبادرت ورزید. مارکس در همین سال‌ها با خواهر "فون وستفالن" که چندی بعد وزیر شد، ازدواج کرد و
به اتفاق همسرش جنی، به پاریس‌ کوچ کرد و در آنجا با همکاری "آ. روگه" کتاب‌های سال آلمان-
‌فرانسه را منتشر نمود که در آنها انتشار سلسله آثار سوسیالیستی خود را با «نقد فلسفه‌ی حقوق هگل»
آغاز کرد. سپس‌تر همراه با رفیق و همسنگر شهیر و پرآوازه‌اش انگلس‌، «خانواده‌ی مقدس‌» را در
سال ۱۸۴۴ م. منتشر ساخت.
به‌دنبال اینکه مارکس در سال ۱۸۴۵ م. به‌علت آموزش نقد اقتصاد سیاسی و همچنین انتقاد از حکومت
پروس، با درخواست این حکومت از فرانسه اخراج شد، محل زندگی خود را به بروکسل انتقال داد، و در
آن دیار به زبان فرانسه «گُفتمان درباره‌ی تجارت آزاد» را نگاشت. در سال ۱۸۴۶ م. «ایدئولوژی
آلمانی» و در سال ۱۸۴۷ م. هم «فقر فلسفه» را انتشار داد که نقدی است بر کتاب «فلسفه‌ی فقر» اثر
پرودُن. مارکس در این زمان فرصت یافت تا در بروکسل اتحادیه‌ی کارگری آلمانی را تأسیس کند.
هنگامی که او و رفقایش‌ در سال ۱۸۴۷ م. به اتحادیه‌ی مخفی کمونیست‌ها ملحق شدند، فعالیت‌هایش از
اهمیت وافری برخوردار شدند. در آن هنگام همه‌جا اتحادیه‌های کارگران آلمان تشکیل شدند، و "بوند"
ظهور کرد. شایان ذکر است همه‌ی رهبران اتحادیه‌های کارگری در انگلستان، بلژیک، فرانسه وسوئیس‌ و در اکثر اتحادیه‌ها که در آلمان به ‌وجود آمدند، از اعضاء "بوند" بودند. نقش "بوند" درگسترش‌ جنبش‌ کارگری آلمان و برجسته کردن ماهیت بین المللی جنبش کارگری بسی بالا بود.
در سال ۱۸۴۸ م. «مانیفست حزب کمونیست» بوسیله‌ی مارکس و انگلس نوشته شد و برای نخستین بار
پیش‌ از فرا رسیدن انقلاب فوریه انتشار یافت که تا‌کنون به تمامی زبان‌های زنده‌ی جهان برگردانده شده
است. مانیفست حزب کمونیست یکی از برجسته‌ترین متن‌های سیاسی دنیا به‌شمار می رود. بی‌تردید
کمتر نوشته‌ای در حد و قواره‌ی این کتاب ظاهر شده، و کمتر اثری به اندازه‌ی آن بر کارگران آگاه
تأثیرگذار بوده است. در قبل و بعد از مارکس، کتاب‌های متعددی در نقد نظام سرمایه‌داری نوشته شده
اند، لیکن هیچ‌ یک از آنها قادر نبوده‌اند جذبه و کششی همانند مانیفست حزب کمونیست که بیان برنامه‌ی
سیاسی و شارح رسالت تاریخی طبقه‌ی کارگر در به‌ زیر‌ کشیدن نظم وارونه‌ی کنونی است، داشته
باشند. امروزه احکام مانیفست حزب کمونیست از هر زمان دیگری در مورد نظم اقتصادی-‌سیاسی فعلی
صادق است. این عصر همچنان از همان قوانین پایه‌ای سرمایه‌داری تبعیت می‌کند که توسط مارکس
کشف شدند و در مانیفست حزب کمونیست به رشته تحریر در آمدند. تضاد چشمگیر در این دوره که در
تمرکز بیش از پیش ثروت و سرمایه در دست اقلیت ناچیزی از ساکنین زمین و به تبع آن عمیق‌تر شدن
شکاف طبقاتی بروز یافته، و نیز مصائب و رنج‌های ناشی از این شیوه و مناسبات تولیدی همچون
غوطه‌ور شدن چند میلیارد انسان در فقر و فاقه و گرسنگی، بیکاری، بی خانمانی، اعتیاد، حملات مستمر
طبقه‌ی سرمایه‌دار و دولت‌های این طبقه در سراسر دنیا به سطح زندگی و معیشت کارگران بویژه در
دوره‌های بحران و آشفتگی سرمایه داری، جنگ و خونریزی و غیره، بسیار شدیدتر از زمان مارکس و
انگلس می‌باشند که در زمان خود، توجه توده‌های کارگر را در مانیفست حزب کمونیست بدان‌ها جلب
نمودند.
هنگامی که انقلاب فوریه سبب پدید آمدن جنبشی‌ توده‌ای در بروکسل شد، و به نظر می آمد بلژیک هم در
آستانه‌ی تحولاتی قرار دارد، حکومت بلژیک مارکس‌ را بی هیچ دلیلی دستگیر و از آن کشور اخراج
کرد. این بار اما، حکومت موقت فرانسه از مارکس دعوت کرد تا به پاریس‌ بازگردد. مارکس‌ پس‌ از
کودتای دسامبر ۱۸۵۱ م. در فرانسه «هجدهم برومر لوئی بناپارت» را انتشار داد. او در سال ۱۸۵۳ م.
مقاله‌ی «افشاء محاکمه‌ی کمونیست‌ها در کلن» را به رشته‌ی تحریر درآورد.
به‌ دنبال محکومیت اعضاء اتحادیه‌ی کمونیست‌ها در کلن، مارکس از فعالیت‌های ترویجی و سیاسی
دست کشید و حدود ده سال از عمرش را به تحقیق و بررسی درکتابخانه‌ی موزه‌ی بریتانیا در زمینه‌ی
اقتصاد سیاسی اختصاص داد. البته در این مقطع با نشریه‌ی «نیویورک تریبیون» همکاری می‌کرد و در
این نشریه نه تنها گُزارش‌هایی را با امضای خود نوشت، بلکه تعداد زیادی از سرمقاله‌‌های نیویورک
تریبیون در خصوص مناسبات اروپا و آسیا توسط او نوشته شدند و انتشار یافتند.
«نقد اقتصاد سیاسی» در مقام اولین ثمره و نتیجه‌ی مطالعات اقتصادی طولانی کارل مارکس در سال
۱۸۵۹ م. منتشر گردید. این اثر شامل نخستین توصیفات بهم پیوسته‌ی «تئوری ارزش‌ مارکس‌» همراه با
آموزش‌ پول است. چند سال بعد، مارکس در سپتامبر ۱۸۶۴ م. به جلسه‌ی «انجمن بین‌الملل کارگران»
در لندن دعوت شد. وی با شرکت خود در جلسه‌ی یاد شده، کار تشکیلاتی و سازمانی‌اش را در درون جنبش کارگری مجدداً آغاز کرد. انجمن بین‌الملل کارگران در دوره‌ای به خاطر پدیدار گشتن
بحران‌های اقتصادی در سطح اروپا و مبارزات بین‌المللی کارگران، از جانب چندین اتحادیه‌ی کارگری
در بریتانیا و فرانسه تأسیس شده بود. گرایش‌های فعال در آن اغلب از طرفداران و پیروان "مازینی" که
از ناسیونالیست‌های ایتالیایی به شمار می‌رفت، "پرودُن" (اصلاح طلب فرانسوی) و "اوئن"
(سوسیالیست تخیلی انگلیسی) بودند. مارکس که مسوولیت نگارش اصول آن انجمن را پذیرفت، در دفاع
از مواضع طبقه‌ی کارگر، با انحراف‌های موجود در آن زمان (ناسیونالیسم، و خود را وکیل و وصی
طبقه ی کارگر دانستن) درافتاد. با شروع دور جدید اعتصاب‌های کارگری و تعمیق بحران اقتصادِ
سرمایه‌داری در سالهای ۱۸۶۶ و ۱۸۶۷ م.، مارکس موقعیت‌اش را در داخل بین‌الملل اول در مقابل
گرایشات انحرافی، مستحکم‌تر ساخت. در این زمان مارکس در درون رهبری بین‌الملل (شورای
عمومی) قطعنامه‌هایی مبتنی بر سیاست‌های سوسیالیستی و رادیکال را گذراند.
تأکید بر «تحزب‌یابی کمونیستی کارگران» در این‌ دوره ازنو مطرح گردید. مارکس نوشت‌: «در تقابل با
قدرت اشتراکی طبقات دارا، پرولتاریا تنها زمانی قادر است که به مثابه‌ یک طبقه عمل کند که خود را در
یک حزب سیاسی علیه کلیه‌ی حزب‌های طبقات دارا متشکل کند. این عمل، پیروزی طبقه‌ی کارگر را
در راستای انقلاب سوسیالیستی و هدف نهایی آن، یعنی الغای همه‌ی طبقات، تضمین می‌کند.»
با این حال به رغم تمامی تلاش‌ها و مبارزات سیاسی و نظری مارکس علیه آن انحرافات، و یا طرح و
تصویب برنامه‌ی انقلابی، بین‌الملل اول هیچگاه نتوانست به یک حزب بین‌المللی کمونیستی تبدیل شود.
بخش‌های مختلف بین‌الملل اول در کشورهای متعدد هر یک تحت تأثیر گرایشات رویزیونیستی،
آنارشیستی و‌ … قرار گرفتند.
مارکس در ۱۸۶۷ م. جلد نخست «سرمایه» (جلد دوم و جلد سوم به ترتیب در ۱۸۸۵ و ۱۸۹۴ م. به چاپ
رسیدند) که اثر اصلی و جاودانه‌ی وی‌ می‌باشد. او در این اثر گرانبها بنیادهای اقتصاد سوسیالیستی، و
نقد به جامعه‌ی موجود و وجه تولیدی مسلط و تأثیرات آنرا به رشته‌ی تحریر درآورد. فعالیت‏های تئوریک
و سیاسی مارکس زیادند. آثار ارزشمندی که از سویی بنیان‌های فکری رهائی کارگران از زیر سلطه ‌ی
سرمایه را توضیح می‌دهند، و از سوی دیگر این واقعیت را به اثبات می‌رسانند که وجه تولید
سرمایه‌داری به دست طبقه‌ی کارگر آگاه به زیر کشیده خواهد شد. دست نوشته‌های اقتصادی و فلسفی،
درباره‌ی مسأله‌ی یهود، تزهایی درباره‌ی فوئرباخ، مبارزه‌ی طبقاتی در فرانسه، گروندریسه، مقدمه‌ای
بر نقد اقتصاد سیاسی، گذشته-حال و آینده‌ی اتحادیه‌های کارگری، جنگ داخلی در فرانسه، بی‌تفاوتی
سیاسی، بی‌اعتنایی به سیاست، نقد برنامه‌ی گوتا و ده‌ها و صدها اثر و نوشته‌ی دیگر که بسیاری از آنها
هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده اند، ثمره‌ی چند دهه مطالعه و تحقیق مارکس می‌باشند.
بی گمان، وقتی از مارکس نام می‌بریم، نمی‌شود از دوست و یار و یاور آن یعنی انگلس این اندیشمند
بزرگ مارکسیست و رهبر فکری و عملی پرولتاریای جهان نام نبرد، زیرا انگلس سراسر عمر پربارش
را به خدمت تکمیل مارکسیسم (سوسیالیسم و کمونیسم علمی) درآورد. تألیف آثار درخشان مارکسیستی
ازجمله، وضعيت طبقه‌ی کارگر در انگلستان، اصول کمونيسم، انقلاب و ضد انقلاب در آلمان، مروری
بر سرمايه-جلد اول، کارل مارکس درباره‌ی سرمايه، خلاصه‌ای از سرمايه، برنامه‌ی کموناردهای

بلانکيست فراری، نقشی که توسط کار در گذار از ميمون به انسان ايفاء شد، آنتی دورینگ، تکامل
سوسیالیسم از تخیل به علم، مزد روزانه‌ی عادلانه برای کار روزانه‌ی عادلانه، سیستم دستمزد،
اتحادیه‌های کارگری، یک حزب کارگری، منشاء خانواده‌-مالکیت خصوصی و دولت، لودويگ فويرباخ
و پايان فلسفه‌ی کلاسيک آلمان، و همچنین آثار مشترک‌اش با مارکس )خانواده‌ی مقدس، ایدئولوژی
آلمانی، مقررات اتحادیه‌ی کمونیست‌ها، مطالبات حزب کمونیست در آلمان و …( محصول تلاش‌های
فکری این هم‌سنگر و یار وفادار مارکس است. انگلس حتی از لحاظ اقتصادی نیز مددکار مارکس و
خانواده‌اش بود.
یقیناً مارکس در جهان امروز و در میان مارکسیست‌ها و کمونیست‌های انقلابی، کارگران آگاه، و
انسان‌های تحت ستم از منزلت و جایگاه ویژه ای برخوردار است، چراکه هم در نظر و هم در عمل مسیر
چگونگی نجات بشریت از مظالم موجود را مشخص کرد. مارکس در به‌عنوان‌ فیلسوف، اقتصاددان و
جامعه شناس بر این اعتقاد پایه‌ای بود ‏که، مادام مناسبات و شیوه‌ی تولید سرمایه‏‌داری منهدم نگردد،
سخن از رهایی کارگران و ستم‌کشان از اسارت بی‌معناست.
مارکس به بهترین وجه آشکار نمود که ایده‏های ما اساساً انعکاسی از جهان پیرامون ماست و در خارج از
ذهن ما وجود دارند. او ثابت کرد، سرمایه ‌داران از طریق استثمار نیروی کار، و با زور و سرکوب و
اعمال دیکتاتوری توسط دولت‌هایشان توانسته‌اند بر سرمایه، و ثروت‏ و سامان خود بیافزایند. مارکس،
«انقلاب کمونیستی» را به عنوان تنها راه تغییر زندگانی فلاکت‌بار پرولتارها می‌دانست و همواره بر این
عقیده پای می‌فشرد که بدون تحقق چنین امری، چرخه ی استثمار و ستم‏ طبقات حاکم از حرکت باز
نخواهد ایستاد.
هرچند دنیا در دو قرن گذشته تحولات شگرفی بخود دیده، معذلک یادآور می‌شویم افکار و اندیشه‌های
کارل مارکس چراغ راهنمای بشریت برای همیشه‌اند. بگذارید مدافعین وضع موجود بدانند، آراء و
آموزه‌های مارکس تا انهدام وجه تولید سرمایه‌داری به‌ دست پرولتاریای جهان، از نسلی به نسل دیگر
منتقل خواهند شد. بگذارید طبقات دارا و هیأت‌های حاکمه‌ی جهان بدانند روزی آرمان مارکس،
همرزمش انگلس، و لنین که رهایی کل بشریت از چنگال مناسبات سرمایه‌داری است، توسط توده‌های
کارگر و استثمار شونده مُحقق خواهد شد.

یاد کارل مارکس گرامی و راهش پر رهرو باد
شنبه سوم ماه می ۲۰۲۵

Related posts

اخبار و گزارشات کارگری ٣٠ دی ١٣٩٦

Sosialism Imroz

بیانیه مشترک در باره ی حداقل دستمزد در سال ۱۳۹۷

Sosialism Imroz

ساختار و ارگان های قدرت سیاسی حکومت شورایی( بخشی از برنامه حزب سوسیالیست انقلابی)

Sosialism Imroz

Leave a Comment