Simroz.org
مقالات

میز گرد سوسیالیسم امروز حول اوضاع سیاسی سلام زیجی

میز گرد سوسیالیسم امروز حول اوضاع سیاسی
سلام زیجی

سوسیالیسم امروز: بر همه عیان است کە جمهوری اسلامی بعنوان حکومتی مرتجع و مذهبی از یک طرف و از طرف دیگر بعنوان دولت طبقه سرمایه دار با بحران متولد شده و این بحران را تقریبا در چهار ده حکومت کردن با خود حمل کرده است. به همین دلیل اختلافات درون حکومتی و جناحی تقریبا یکی از پایه ها ثابت رژیم بوده است. این اواخر و بعد از انتصاب مجدد روحانی این اختلافات اوج بیشتری گرفته است. اختلافات رژیم به جایی رسیده کە احمدی نژاد و دار و دسته اش میگم میگم هاش شروع شده است. قبلا با همچین مواردی از طرف سازمان آطلاعات و سپاه بعنوان نمائندگان خامنه ایی به شدت برخورد میشد. اکنون به نظر میرسد کە رژیم با انعطاف بیشتر با اختلافات درونیش برخورد میکند و خامنه ایی هم ظاهرا سکوت کرده و یا کار چندانی از دستش ساخته نیست. لطفا توضیح دهید کە دلیل ان چیست؟

سلام زیجی: شما نیزبه درست به ان اشاره کرده اید که جدال درونی جناحهای این رژیم به قدمت خود رژیم است. بنیاد این کشمکشها و بحرانها اگر چه ریشه در شکل سر کار آوردن چنین نظام قرون وسطی دارد در ایران، اما در عین حال تشدید تنشهای درونی رژیم در هر دوره ای حول مسائلی ‌‌‌قطبی می گردد. یک وجه پایدار این بحرانها، از جمله در دوره اخیر درصفوف رهبری جمهوری اسلامی از یکسو انعکاسی از تشدید معضلات  داخلی مانند،  گسترش موج بیکارسازیها، تحمیل فقر و گرانی غیر قابل تحمل برای کارگران و مردم زحمتکش، گسترش روزافزون امار ویرانگراعتیاد، تن فروشی و خودکشی و بیماریهای روانی، معضلات زیستی و فقر در حاشیه نشینی شهرهای بزرگ، و همزمان امنیتی تر کردن فضای جامعه و سرعت گرفتن مجدد ماشین سرکوب و اعدام و زندان، ، حاد تر شدن کشمکش “فرهنگی”ارگانهای رژیم با  نسل جوان و مشکل دیرینه “پوشش” زنان، و انبوهی از مطالبات  سیاسی و اقتصادی  تلنبار شده  دیگر و بی پاسخ در جامعه میباشد. از سوئی دیگر ، وجه دیگر این تنشهای اخیر که به آن اشاره دارید انعکاسی از برخورد  متفاوت و “دلواپسی های” مرتبط  حول توافقات “برجام” و سطح رابطه با “شیطان بزرگ” و چگونگی دخالتگریشان در منطقه، و به علاو کشمکش بر سر ابعاد دزدیهای کلان و” اختلاس” هر روزه سران رتبه اول نظام و افشاگریهای مربوط به آن نیز هست .

چگونگی پاسخ دادن به معضلات گریبانگیر نظام شان، و چگونگی عبور دادند رژیم از معرکه در این مقطع حساس داخلی و منطقه ی اهم اختلاف وهمزمان عامل اصلی درجه ای ازکوتاه آمدن طرفین و توجه جدی آنها به کنترل این تنشها است. با امثال بقایی و احمدی نژاد نیز، انهم در زمانی که رفسنجانی از سر راه رفته، نخست و زیر و رئیس مجلس سابقشان همچنان در حبس خانگی دارند می پوسند، و همچنین در دوره پسا نمایش انتخاباتی اخیرشان که آبروی هرگز نداشته خود را بیش از پیش در مناظرها آبروباخته تر کردند، و همینطور به دلیل فاکتورهای منطقه ی و بین المللی و فشاری که در این زمینه احساس میکنند، همه دال به این واقعیت است که اکنون نمی توانند به راحتی علیه همدیگر اقدامی پر سروصدائی در دستور بگذارند.

اینها، همه جناحها و شخصیتهایشان، نسبت به سرکوب جامعه چون سگ وحشی قلاده شان رها شده است، اما در قبال عناصر کلیدی نظامشان و “توهینهای” آشکاری که به نظام و مقامات و رهبر جانی شان از خود بروز می دهند، به دلیل موقعیت عمومی نامساعدی که دارند، از جمله به دلیل اگاهی از واقعیت آتش زیر خاکستر نارضایتی عمیق اجتماعی، و وحشتی که از کارگران و جامعه گرسنه و معترض دارند، امثال خامنه ای را هم مجبور میکند از کف چرانی دست بر دارد و در مقابل همدیگر ملایمتر ظاهر شوند. در نتیجه “سکوت” خامنه ای و”برادران قاچاقچی” اش در قبال هارت و پورت امثال احمدی نژاد، هر چند خود پدیده احمدی بنظر من پدیده زیاد جدی نیست، بخشا از سر ناچاری و موقعیت نامساعت در سیستم رهبری جمهوری اسلامی و بخشا تلاشی آگاهانه ی در جهت مهندسی اوضاع به نفع”حفظ نظام” فاسد و آدمکش شان میباشد.

سوسیالیسم امروز: احزاب و جریاناتی از چپ و راست مجددا بروی این اختلافات حساب باز کرده اند و فکر میکنند و بعضا برای ان تلاش میکنند کە به کمک ان رژیم را عقب برانند و یا حتی سرنگون کنند. به نظر شما این تحلیل و ارزیابی درست است؟ و یا اساسا میشود از اختلافات درونی رژیم به نفع سرنگونی انقلابی جمهوری اسلام بهره گرفت؟

 سلام زیجی: آنهای که دوباره روی جدال درونی رژیم “حساب باز کرده اند” دوباره کلاه سرشان می رود! و دوباره و عملا علیه مبارزه آزادیخوانه و مستقل جنبشهای مترقی علیه رژیم سیاست خواهند کرد. بخشا به دلیل عوارض همین سیاستهای پوچ و غیر انقلابی است که این رژیم نامتمدن وبی ربط به یک جامعه بزرگ و متمدن توانسته است ٣٨ سال حاکمیت کند و بخش اعظم آن مردم را با سیه روزی و فقر و نابودی سوق داده است، و جامعه له شده ایران را زیر چکمه های خونین جمهوری اسلامی رها شده می بینیم.

ما با صدای بلند میگوییم نخیر! از سر امید بستن به کشمکش درونی رژیم ‌هیچ عقب نشنیی به رژیم نمیتوان تحمیل کرد. همانگونه که در٣٨- ٣٩ سال اخیر نتوانسته ایم. به نیروها وآن دسته از مردمی که از این ٣٩ سال درس نگرفته باشند براستی چه باید گفت؟ ما میگوئیم آنهای که امروز رنگ سبز و اعتدال و اصلاح طلب و دلواپس بر صورت خود مالید اند جز جنایتکارترین طیف و تاریخ وحشتناک جمهوری اسلامی بوده و هستند. بروید آمارهای مستند کشتار ها و کودکان اعدامی و تجاوز و ویرانیها را دوباره بخوانید و بررسی کنید و به نسل جدید منتقل کنید. اینها با داعش امروز یک سر سوزنی فرق نداشتند! از طریق اینها ‌هیج اتفاق مثبتی برای جامعه رخ نداده و نخواهد داد.

بنظر من سناریو دقیقا بر عکس است! این رژیم بوده که توانسته است همواره نه تنها از کانال توهم پراکنی و کاشتن تخم انتظار و یاس و عوامفریبی و دروغ و تهدید و سرکوب حول کشمکشهای درونی اش در جامعه راه را برای تعمیق بحران صفوف خودش در هر دوره ای سد کرده است، که از این مجرا نیز توانسته اپوزسیون چپ و راست خود و حتی جامعه را نیز به عقب نشینی های فاحشی وادار کند و بخشا آنها را به بازی بگیرد. با این ترفندها نه تنها عنصر مبارزه انقلابی و عمل انقلابی و نفس سرنگونی را همین امروزحاشیه ای کرده اند ، که کل جنایت هولناک خود و دنیائی از مطالبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و غیره را در پوشش این کشمکش ها و پرت کردن سیاست توهم آمیز و نمایش انتخاباتی”‘بد و بدتر” و دادن هزاران قول و دروغ دیگر به جامعه به بستر یک جامعه ویران شده به حاکمیت ننگینش ادامه می دهد.

شما وقتی قادر خواهید بود که از شکاف دشمن ات به نفع خود بهره ببرید که اولا پرچم روشن و رادیکالی حی و حاضر در جامعه را نمایندگی کنید، دوما نیروی جدی در معادله قدرت باشید، سوما جامعه شما را به عنوان الترناتیو و نیروی سرنگونی طلب در زمین سفت مبارزه قبول کرده باشد، به دولتهای ارتجاعی دیگر متکی نشده نباشید، مورد اعتماد جنبش ات و جامعه باشید، یک آینده و پرچم انقلابی و مدرن و حامل خوشبختی را نمایندگی کنید. به معنای دقیق کلمه و در پراکتیک سیاسی-مبارزاتی- سازمانی روزانه ات سرنگونی طلب باشید، نه فقط در حرف و شعار ادعایی انرا داشته باشید!، بلکه این ظرفیت را داشته باشید که اگر خیز برداری بتوانید رژیم را ساقط کنید و جامعه آزاد و مرفه و برابر و امن بر قرار کنید. شما به من بگوئید کدام یک از اپوزیسیون راست و چپ کنونی در این موقعیت قرار دارند؟ تنها در چنین شرایط و تناسب قوای است می توان از اختلافات درونی رژیم به “نفع سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی” سخنی به میان آورد، غیر از این هر شکلی از اتکا به چنین کشمکشهای عملا به بقای رژیم کمک کردن و بازی در میدانی که رژیم تعین کرده است در غلتیده اید و به بازی گرفته میشوید.

چنانچه ما کار جدی تری نکنیم، با اتکا به سیاست وسازمان و جنبش خودمان ملزومات سرنگونی انقلابی رژیم را فراهم نکنیم،  در بعد عملی  وهمه جانبه ی نبرد سیاسی، اقتصادی و نظامی به منظور سرنگونی کلیت رژیم  سازمان ندهیم و شروع نکنیم، بدون تردید  بطور خودبخودی و ازراه “مبارزه مردم”، و فریبکارانه تر از آن، از راه امید بستن به “کشمکش جناحهای درونی رژیم، و اینکه مردم  از کانال این کشمکش ها یا “رقابت انتخاباتی” درون خانواده جمهوری اسلامی  “بهانه”ی چون “رای من کو” پیدا  میکنند و میایند بیرون و “انقلاب” میکنند و غیره هیچ تحول انقلابی به نفع طبقه کارگر و مردم تشنه آزادی  نه تنها رخ نخواهد داد،  بلکه در بهترین حالت چیزی جز تکرار سناریو ویرانگر سال ٥٧ نسیب  کارگر و کمونیسم و صف آزادیخواهان نخواهد شد.

این نظام وحوش اسلامی را باید ما کارگران و مردم آزادیخوا با زور و قهر انقلابی به اندازیم! خودشان رفتنی نیستند! بطریق اولا نه کشمکش درونی رژیم و نه سیاست رژیم چنج روزنه و راهی برای رفتن و یا اصلاح و تغییرآنها نیست! تجربه نشان داده است که چنین سیاست وچشم اندازی به نفع بقای جمهوری اسلامی تمام شده و خواهد شد.

سوسیالیسم امروز: از طرف دیگر با روی کار امدن ترامپ بعنوان رئیس جمهوری امریکا و مخالفتهای بیشتر ترامپ با رژیم ایران در پیامهایش بار دیگر رژیم چینج و سرنگونی رژیم با اتکا به دولت امریکا و قدرتهای غربی را در دستور بخشی از اپوزیسیون راست از جمله مجاهدین و سلطنت طلبان و احزاب کرد قرار داده است و همچنانکە در گذشته هم شاهد ان بوده ایم این مسئله بروی سیاستهای احزاب چپ هم تاثی داشته است. از نظر شما ایا امریکا تصمیم به تغییر رژیم را دارد؟ ایا کارگر و مردم زحمتکش با امید بستن به ان از این مسئله نفعی میبرند؟ 

سلام زیجی: وقتی بدانند که افتادن این رژیم به نفع جامعه، طبقه کارگر، سوسیالیستها و پیشرفت و تعالی انسانی خواهد بود هرگز برای نه تنها سرنگونی که تضغیف جمهوری اسلامی نیز تلاش نمی کنند. این رژیم اسلامی دقیقا شبیه داعش امروز همین امریکا و دولتهای غربی ٣٩ سال پیش سر کار آوردند و به ما تحمیل کردند. تا روزی که منفعت واقعی آنها را به خطر نه اندازند چنین سیاستی را بطور جدی اتخاذ نخواهند کرد. امریکا اگر هم قرار باشد اقدام جدی علیه ایران در دستور بگذارد اساسا در رابطه با کشمکش بین المللی خود با ‌قطبهای مقابل خود از جمله روسیه و چین است درست مانند سوریه و عراق و یمن و غیره. از سوی دیگر موقعیت کنونی و تضعیف شده تر جهانی امریکا دست او را بیش از پیش بسته است برای دست بردن به چنین اقدامهای بزرگ و پر هزینه ای. آنها امروز از دست کره شمالی در هراس افتاده اند و راهی ندارند حالا چگونه خواهند توانست یک رژیم دیگر را در این منطقه مملو از بحران و جنگ را بر دارند و براحتی داستان را فیصله دهند .

من فکر میکنم نباید در میان هیاهوی و چرت و پرت ادعاهای امثال خامنه ای یا ترامپ خود را غرق کنیم. وجود اینها برای بورژواها و دشمنان طبقه کارگر و مردم آزادیخواه، چه اسلامی-ناسیونالیستی ایرانیگری و چه راسیستی- امریکائی گری لازم و ملزومه همدیگرند. برای پیشبرد سیاستهایشان و تامین منافع طرفین و کلاه گذآشتن سر جامعه و دور زدن از بحرانها و جدلهای عمیق درونی خودشان نیاز به چنین ‌هارت و پورتهای دارند. افکار عمومی جامعه به شکلی باید به سوی “بیگانه گان” وخطر آنها مهندسی گردد. البته قصد من این نیست که بگویم از این افراد یا دولتها اعمال جنایتکارانه و احمقانه ممکن نیست. این دو دولت ، هم جمهوری اسلامی و هم امریکا، جز جنایتکارترین نظام و دولتهای تاریخ معاصر هستند. اما جنایتکاران تاریخ نیز حساب تناسب قوا را برای بقای نگین خود و اینکه آیا توان انجام هر کاری را دارند خواهند کرد.

البته از داشتن پتانسل سناریو سیاهی ورژیم چنچی و نوکر منشی نیروهای که اسم برده اید سر سوزنی تردید وجود ندارد. بنظر من یکی از مخاطرات آتی برای جامعه ایران با دخالت امریکا یا بدون دخالت آنها همین نیروهای ارتجاعی به اضافه اسلامی ها ی دیگرهستند. اما مستقل از عکس گرفتنها و فیل هوا کردنهای امثال رضا پهلوی و خانم رجوی و ورشکسته گان نان به نرخ روز خور چون عبد الله مهتدی و آمادگی خدمت گذاری مزدورمنشانه اینها در رکاب ارتش امریکا و عربستان و غیره، بنظر من هنوز هیچ کدام از آین جریانات در موقعیتی نیستند که حتی امریکا آنها را به عنوان”آلترناتیو” رویشان حساب باز کرده باشد. بیشتر خاصیت ابزاری و اجیر کردن آنها مورد نظر است برای ایجاد فشار علیه ایران و امتیاز گرفتن از جمهوری اسلامی. این سیاست چه مستقیما از طریق امریکا و یا از کانال امثال عربستان دارد دنبال میشود. اما در هر صورت جامعه ایران و جنبش ما نقش مخرب این بخش از اپوزیسیون ارتجاعی را باید جدی بگیرد!

میخواهم بگویم بنا به دلایل فوق و استراتژیکا و منطقا فعلا چشم انداز اقدام مستقیم امریکا، به ویژه اقدام نظامی وطرح رژیم چنجی علیه ایران را زیاد محتمل نمی دانم. حداقل نه در این دوره معین. باید توجه داشت که اولا جمهوری اسلامی واقعا منافع امریکا را به خطر نه نداخته است، بر عکس در خیلی موارد کمک کننده و هم ‌قطار همدیگر در منطقه هستند. کافی است ایران دست از هیاهوی موشک پراکنی دست بردارد، کافی است که ترامپ هم سر عقل بیاید و بفهمد که در قلب جمهوری اسلامی حتی شعار “مرگ بر امریکا” نیز جایگاهی ندارد، چه رسد به مخاطڕه انداختن منافع امریکا در منطقه. همچنین باید متوجه شد خود موقعیت فردی و کابینه ترامپ در بدترین تاریخ سیستم حاکمیتی امریکا قرار دارد. روسیه اعتبارش را زیر سوال برده در جهان. چنین دولتی قبل از اینکه در فکر سرنگونی کسی دیگری باشد باید تلاش کند تا جان سالم دولت فاشیستی خود را از دست موقعیت متزلزل کنونی اش در خود امریکا نجات دهد. به علاوه، امریکا بسیار در موقعت تضیف شده تری نسبت به سالیان پیش در جهان و منطقه قراردارد. چین و عراق و سوریه و ایران و حتی ترکیه و مصر و غیره امروز متحدین روسیه در مقابل امریکا قرار دارند. امثال روسیه امروز به راحتی اجازه نمی دهد امریکا مانند سابق اسب خود را چهارنعل براند. در ضمن در خاورمیانه و در دوره ای که هم اکنون با تحمیل جنایتکارانه سناریو سیاه و نابودی و در جنگ فرو بردن چندین كشور دوباره آتش جنگ به مراتب ویرانگرتر را بر افروخته اند کار آسانی نخواهد بود. کسی که چنین نقشه ضد انسانی داشته باشد لابد برای شروع جنگ منطقه ای و حتی جهانی نیز خود را حاضر کرده است.

اینکه آیا کارگر و مردم زحمتکش باید به چنین روندی امید ببندند معلوم است که نه! امید بستن به چنین روندی ێعنی آرزوی تبدیل شدن مدرسه و شهر و خیابان و کاشانه ات به سوریه و عراق و افغانستان و یمن ویران شده امروز. یعنی آماده شدن برای جاری شدن خون جنگ وحشیانه اسلامی و قومی، یعنی از خود بیگانه شدن و توقف مبارزه آزادیخواهانه برای سرنگونی رژیم و رسیدن به یک جامعه آزاد و برابر و مرفه!

بنظر من حتی دیوانه ها هم وقتی با چشمان خود لت و پار شدن کودکان و مردم بی دفاع را در بعد میلیونی در چندین کشور هم اکنون دارند می بینند هرگز آرزوی تکرار آن در مملکت و شهر و محله و کوچه خود را نخواهند کرد! نه تنها نباید به چنین افقی امید بست که یک رکن مهم رهایی از دست نکبت جمهوری اسلامی و رسیدن به جامعه ی آزاد، برابر، مرفه و خوشبخت دقیقا از کانال تنفر از نقش امریکا و دخالت ان در منطقه و ایران و از کلیه نیروهای اپوزیسیونی میگذرد که یا به سناریو امریکائی پشت بسته اند یا در کنار جمهوری جنایتکار اسلامی قرار گرفته اند برای تداوم این جدال و سرکوب تحمیق جامعه. ما فقط به خود، به نیروی متحد و مبارزاتی جنبشمان باید متکی باشیم! جمهوری اسلامی محصول همین امریکا و دخالت جنایتکارانه دولتهای غربی بود نباید یکبار دیگر آن تجربه تلخ را تکرار کنیم و به دام سیاست دولتهای جنایتکار و قلدر و فریبکار افتاد.

سوسیالیسم امروز: در کنار مسائلی کە در باره ان اشاره شد ما شاهد بالا گرفتن اعتراض و اعتصابات کارگری و مردمی از جمله: اعتصاب کارگران مخابرات، تجمع و اعتصاب زیاد و نسبتا سراسری کارگران، معلمان و کارمندان بازنشسته، کارگران فشار قوی برق، کارگران پتروشیمی، اخیرا هم اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه و تظاهرات مردم برای باز پس گیری سپرده هایشان از بانگ و موارد دیگر هستیم. به نظر شما رابطه ایی هست مابین این اعتصابات و اعتراضات با بحران و اختلاف جناحهای حکومت و یا سیاست رژیم چینچ از بالا؟

سلام زیجی: من فکر میکنم هیچ رابطه مثبتی بین این مبارزات با کشمکش درونی رژیم و یا بقول شما با سیاست رژیم چنچ وجود ندارد! این مبارزات ومقاومت و اعتراض به تعرض لجام گسیخته کلیت جمهوری اسلامی به جامعه، از جمله به معیشت طبقه کارگر و مردم زحمتکش است، اعتراض به گرسنگی، بیکاری، بی پولی، به سرکوب و زورگوئی، به مجبور کردن شرافتمندانه ترین انسانها به تن فروشی و اعتیاد و اجبار به کار کود کان، اعتراض به دستمزدهای معوقه و زندان و اعدام و دیگر اجحافات و نبود آزادیها است. این جدال و جنگی است که بنیاد تناقض و بحران و کشمکش درونی رژیم را در این سه-چهار دهه تعریف می کند. این جنگ همیشه وجود داشته است اما متاسفانه بدون یک افق، یک سیاست، یک آلترناتیو انقلابی قدرتمند ، بدون تشکل و تحزب گسترده، و بدون حضور جدی احزاب نیرومند کمونیستی و مترقی و مرتبط به این مبارزه جریان داشته است.

اگر “اختلافات جناحهای حکومت یا سیاست رژیم چنچ” تاثیری در این مبارزات گذاشته باشد بنظر من همواره یک تاثیر گذاری منفی و زیان آور بحال این مبارزات بوده است. هر جنبش مبارزاتی و طبقاتی رادیکال و آزادیخواهی که در مبارزه و جدال برای کسب آزادی و برابری و کنار زدن حاکمیت مستبد در انتظار رسیدن دست های دیگری برای رهایی خود باشد حتما یک جامعه منفعلی خواهد بود و عتما ەها نخواهد شد. و چنانچه فکر کند از کانال توصل به جناحی در صف سرکوبگران خود، یا یک دولت سرکوبگر خارجی، قادر به “رهائی” و “پیروزی”خواهد بود، بی تردید دوباره به وسیله همان دست ظالم” نجات دهنده” به سوی سلول و انزوا و از خود بیگانگی و عدم استقلال و نبود آزادی سوق داده خواهد شد.

تجربه نه فقط سر کار امدن جمهوری اسلامی، که تجربه ٣٨ سال توسل به جناحهای درون همین رژیم جانی و همچنین تجربه رژیم چنج” جنایتکارانه نابود کردن دها میلیون انسان در سوریه و عراق و افغانستان و یمن و غیره همه گواه بر اشبتاه بودن اتکا به این روزنه های ویرانگر و وحشتناک است. هرگاه جنبشهای اعتراضی و آزادیخواهانه و رهبران آن به جدال درونی رژیم یا دخالت کشور دیگری امید بسته باشد به همان نسبت تاثیر مخرب بر آن مبارزات در جهت دستیابی به آزادی و برابری و تامین اتحاد و هژمونی انقلابی بجا گذاشته اند. بدین ترتیب چنین سیاستی نه در جهت تقویت و پیشروی آن مبارزات، که عملا به پس رفت و تضعیف آن جنبش، و به توهم آفرین وایجاد اغتشاش در صفوف توده های مبارز و معترض منجر خواهد شد.

سوسیالیسم امروز: وظایف فعالان کارگری، کمونیستها و فعالان جنبشهای اجتماعی در این شرایط چیست؟

سلام زیجی:مدتی پیش مقاله ای تحت عنوان” ملزومات وضرورت سرنگونی جمهوری اسلامی” را در همین نشریه “سوسیالیسم امروز” نوشته بودم که اساسا حول پاسخ به همین سوال شما بود. از نظر من بخش عمده جمعبندی پایانی آن مقاله کماکان مهمترین وظایف دوره کنونی فعالین کارگری، کمونیستها و فعالین جنبشهای مبارزاتی و اجتماعی را در جهت تدارک ملزومات مناسبتر برای پایان دادن به عمر جنایتکارانه جمهوری اسلامی میباشد. در اینجا توجه شما را به آن مجددا جلب میکنم:

“١- باید تلاش کرد که کلیه-مخاطرات سناریو سیاه کنونی( خطرات تحمیل جنگ داخلی) را با قدرت و صلابت سیاسی و اجتماعی رفع کرد. 

٢-  ضروری است که جنبشهای اجتماعی رادیکال کارگری، زنان و جوانان و رهبران آنها در قامت صاحب جامعه ظاهر شده و با ایجاد فوری تشکلهای توده ای مستقل از دولت به عنوان ابزارهای نبرد سیاسی و طبقاتی خلا بزرگ کنونی را رفع کرد.

٣- رهبران وفعالین جنبش کارگری و کمونیستی بیش از پیش ضروری است از گذشته درس بگیرند. بر ایجاد تحزب و صف مستقل وسوسیالیستی جنبش خودمان بیش از پیش پای فشاری کنیم. شعار “همه با هم” ترفند صف بورژوازها و ارتجاع علیه جنبش ما است.

٤- علیه هر شکلی از نفرت قومی و مذهبی و هر جریانی که با پرچم قومی و مذهبی از جمله از نوع فریبنده و ارتجاعی مذهبی،(اعم از شیعه یا سنی)، یا پرچم و اهداف ویرانگردیگر”ملی”،”فدرالی”،”مشروطه” یا پادشاهی” خود را تعریف کرده و علیه  انها مقابله قاطع شود.

٥- تحزب کمونیستی کارگران و فعالین جنبشهای آزادیخواهی از نظر من حلقه کلیدی در روند سرنگونی جمهوری اسلامی و دست یابی به آزادی و سوسیالیسم است. در همین راستا، تامین رهبری کمونیستی وهژمونی سوسیالیستی در صحنه مبارزه سیاسی و طبقاتی ایران شرط اول به پیروزی رساندن روند سرنگونی جمهوری اسلامی با کمترین مخاطره و همچنین تنها پرچمی است که ایران بعداز جمهوری اسلامی  مصادف خواهد شد با یک جامعه ای آزاد، برابر و مرفه و مدرن. در این راستا جنبش  ما به احزاب سیاسی انقلابی و “حزب رهبر و سازمانده” نیاز مبرم دارد.

٦-سازماندهی میلیس مسلح توده ای در محل  کار و زیست به عنوان ارکان فردای ارتش سرخ آزادی و بازوی مسلح کارگران برای دفاع از آزادیهای سیاسی و امنیت اجتماعی و مقابله با عوامل جمهوری اسلامی و نیروهای سناریو سیاهی از مبرمیت بسیار زیادی برخوردار است.

٧- واقعیت این است که جمهوری اسلامی را صرفا با اعتراضات پراکنده و یا از کانال مبارزه “مدنی”، “حقوق بشری”، پروپاگاند میدیائی” و یا کار “آگاهگرانه” و مردم را در صف انتظار کشمکش های درونی رژیم نگاهداشتن و هر چهار سال یکبار به جدال “انتخاباتی”امیدوار نمودن را نمیتوان  تضعیف کرد و به زیر کشید. این روند روند تضعیف خود ما بوده و هست. جمهوری اسلامی را فقط با زور، زور اعتراض واعتصاب یکدست و گسترده کارگری و توده ای، همراه  و همزمان با قیام مسلحانه توده ای گسترده  که متکی است به هدف و نقشه روشن کمونیستی و آزادیخواهانه میتوان از سر راه بر داشت. 

٨- همچنانکه تاکید شد، به منظور به سرآنجام رساندن مبارزه ٣٨ ساله طبقه کارگر، زنان و جوانان مترقی و سوسیالیست و برای دست یابی به امر سرنگونی انقلابی جمهوری جنایتکار اسلامی و ساختن یک جامعه آزاد و برابر و مرفه نیازمند ایجاد فوری احزاب  سیاسی و سوسیالیستی انقلابی نوین و متعلق به این مبارزه و افق و استراتژی هستیم!

٩-کسب حمایت بین المللی نیروهای کمونیست ، کارگری و افکار عمومی مترقی جهان به منظور مبرمیت سرنگونی جمهوری اسلامی ، حمایت از مبارزه ما، و تاکید بر عدم دخالت موذیانه دولتهای غربی علیه مبارزه آزادیخواهانه، سوسیالیستی، کارگری یک وظیفه مبرم و یکی از ملزومات  تسریع کننده در امر سرنگونی جمهوری اسلامی است.

بدین ترتیب سرنگونی جمهوری اسلامی، سرنگونی که منجر به تکرار تاریخ تلخ دوره سال ٥٧ نباشد، نوعی ازسرنگونی که در آن آزادی، برابری، کارگر، زن، جوان، انسانیت و سوسیالیسم پیروز گردد مستلزم تامین آن حداقلی است که مختصرا  اشاره کردم.  مهمترین وظیفه هر انسانی که آرزوی آزادی و برابری را دارد دقیقا از همین طریق قابل تعریف خواهد بود.

ما سرنگونی رژیم چنچی نمی خواهیم، ما سیستم قومی و فدرالی نمی خواهیم، ما تکرار نظام ورشکسته شاهنشاهی را نمی خواهیم، ما هر شکلی از تلاش برای تبدیل ایران به سوریه و عراق کنونی را جنایت بزرگ ضد بشری می دانیم، ما هیچ شکل دیگری از قوانین و سیستم مذهبی را تحمل نمی کنیم، ما فقط برای آزادی و برابری و امنیت و رفاه همگانی و یک جامعه سوسیالیستی در ایران تلاش می کنیم. تامین و تحقق چنین آینده ای وظایف خطیر هر مبارز و کارگر و کمونیستی است!

از نظر من اگر ماحصل سرنگونی جمهوری اسلامی تحقق اهداف فوق نباشد، جامعه ایران، طبقه کارگر و مردم آزادیخوا و همه ما یکبار دیگر بازنده  دست ارتجاع خواهیم بود. اگر این هدف متحقق نگردد روشن است که ما از هم اکنون دنبال وظایف بیهوده ای رفته ایم.

ایجاد حزب سیاسی جدید سوسیالیستی و انقلابی را برای تحقق این امر مهم میخواهیم. داشتن یک حزب بزرگ، سیاسی، ملیتانت و اهل عمل یکی از پیشرطهای اولیه و مهم هر تحول انقلابی به نفع کارگران و جامعه است. تلاش برای ایجاد چنین حزبی وظیفه محوری همه ما است.

همه را به این تلاش و پیوستن به چنین حزبی که در حال ساختن آن هستیم فرامیخوانیم! “
٨ اوت ٢٠١٧

Related posts

باز تکثیر نامه ای از منصور حکمت …!

Sosialism Imroz

به عنوان یک زن شرکت در این نمایش را توهین به خودم می دانم!

Sosialism Imroz

بچه ها برای مدرسه اماده میشوند، اما!؟ مینا تهرانی

Sosialism Imroz

Leave a Comment