جوابی از دل مبارزهی طبقاتی به خالد عزیزی و دیگر مدافعان نظم پوسیده،

خالد عزیزی اخیراً در سخنانی سرشار از تحریف و نادانی، کمونیسم را مسئول فلاکتها و بیچارگیهای کوردستان و حتی جهان دانسته است. این جنس یاوهگوییها نه فقط بویی از تحلیل تاریخی و طبقاتی نبردهاند، بلکه تلاشیاند مذبوحانه برای نجات آبروی جریانی که سالهاست موجودیت خود را مدیون سازش با قدرت و سرمایهداری است. در جهانی که سرمایهداری در هر گوشهاش جنگ، فقر، تخریب محیطزیست و نابرابری تولید میکند، و ناسیونالیسمهای پوسیده با چهرههای بومی و جهانی در کنار ماشینهای جنگی امپریالیسم ایستادهاند، متهم کردن کمونیسم چیزی جز تطهیر عاملان واقعی ستم نیست. کدام نیرویی امروز در برابر کشتار سیستماتیک مردم در غزه ایستاده؟ کدام ایدئولوژی چشم بر نسلکشی در قرن بیستویکم بسته و آن را توجیه کرده؟ بیتردید، ناسیونالیسم و سرمایهداری. در حالیکه کمونیسم، از روز نخست، با منطق جنگ، اشغال، استعمار و استثمار در ستیز بوده. کمونیسم نه در غزه و نه در هیچکجای جهان آغازگر نسلکشی یا تجاوز نبوده. آنچه از دل این سنت بیرون آمده، مقاومت تودهای، سازمانیابی طبقاتی و پیکار برای رهایی بوده است. آنانی که امروز سوسیالیسم را متهم میکنند، در واقع شریکان تاریخی نظمیاند که کودکان را زیر آوار میکشد، منابع را غارت میکند و با لبخند، قتلعام را مدیریت میکند. در کوردستان هم همین الگو تکرار شده. نیروی چپ هرجا که مجال تنفس یافته، صدای کارگران، زنان، زحمتکشان و بیقدرتها بوده؛ در شوراها، در زندان، در محلههای فراموششده و در دل کارخانهها. و در سوی مقابل، بورژوازی محلی با هر نام و پرچمی، مشغول معامله، سرکوب و دفن حافظهی مبارزاتی بوده است. سرزنش کردن کمونیسم، در جهان امروز، صرفاً موضعی ضدانقلابی نیست؛ بلکه بیشرمانهترین شکل فریبکاری سیاسی است. و ما روشن میگوییم: رهایی نه از دل ناسیونالیسم، نه از درون دولتهای سرمایهداری، بلکه تنها از طریق سازمانیابی رادیکال و آگاهانهی طبقهی کارگر ممکن است؛ آن طبقهای که چیزی برای از دست دادن ندارد، اما جهانی برای ساختن در پیش دارد. #یا_سوسیالیسم_یا_بربریت #ناسیونالیس