محمود صالحی
با اعلام برگزاری همه پرسی از سوی مسئولان و احزاب ناسیونالیست در کردستان عراق تعدادی از افراد و جریانات در این مورد مقالاتی نوشته و یا سخنانی ایراد کرده اند. این اظهار نظر ها تنها به افراد سیاسی و مخالف همه پرسی ختم نشد. بلکه در میان دولت های که تا دیروز و امروز نیز هم پیمان اقلیم کردستان بودند و هستند مشاهده شده است. اظهار نظر از سوی دولت های بورژوازی در رد همه پرسی یک کشور دیگر؛ نشان از آن دارد که دولت ها ی بورژوازی حتی پایبند به آن آزادی نیم بندی که هر روز شعار می دهند و یا درقوانین نشان مصوب کرده اند؛ ندارد. سیستم بورژوازی به حکم منافع طلبی خود با فراخور موقعیتهایشان تغییر می کنند.
من بعنوان یک کارگر که در یک نقطه از جهان (کردستان ایران) زندگی می کنم؛ باور دارم و تاکید خواهم کرد که حفظ منافع کارگران و توده های استثمار شده و تحت ستم ؛ تنها با اتحاد و یک پارچه گی طبقه کارگر علیه نظم سرمایه میسر است.ملت های تحت ستم ملی ابتدا باید دوش به دوش طبقه کارگر کشورهای مقیم؛ مسئله طبقاتی را حل کنند و تنها حکومت شوراهای کارگری است که حق تعیین سرنوشت را تا مرحله جدایی را به رسمیت می شناسد. ملتی که با اراده خود و در یک رفراندوم آزاد بخواهند از کشور خود جدا شوند ، برای شوراهای کارگری قابل احترام هستند.
بعد از اینکه بحث رفراندوم کردستان عراق مطرح شد خیلی ها به آن اعتقادی نداشتند و این را اظهار می کردند که احزاب کردستانی و ناسیونالیست تنها برای برون رفت از وضعیت موجود وفشار به دولت مرکزی این پروژه را مطرح کرده اند. با مراجعه ملت کورد به خیابانها در حمایت از همه پرسی ، توجه جهانیان یک بار دیگر به کردستان عراق جلب شد. مردم عاسی از نابرابری اجتماعی به خیابان ها آمدند تا از وضعیت موجود رهایی یابند. وقتی مردم به خیابان آمدند ؛ دیگر کنترل از دست احزابی که در طول 20 سال گذشته نتوانسته بودند؛ برای مردم محروم کردستان حداقل خدمات رفاهی تامین کنند؛ دررفته بود. احزابی که ازهمه پرسی حمایت کرده بودند؛علارغم میل خود باید همه پرسی را برگزار می کردند ؛ در غیر اینصورت آن احزاب برای همیشه از صحنه تاریخ مبارزاتی خود حذف می شدند. برگزاری همه پرسی برای استقلال کردستان عراق؛ در کردستان ایران؛ ترکیه و سوریه نیز که همسایه دیوار به دیوار هستند؛ تاثیر مثبتی داشته و مردم با شور و شوق اخبار روز مربوط به همه پرسی را دنبال می کردند.
در همین رابطه مسئولان اداره اطلاعات شهرستان سقز بعد از 28 ماه یک بار دیگربا من تماس گرفتند تا جهت تحویل اموالم به ستاد خبری مراجعه کنم.( توضیح :در تاریخ 8/2/94 نیروهای اداره اطلاعات شهرستان سقزبه منزل ما حمله کردند و بدون صورتجلسه چند گونی وسایل منزل ما را توقیف کردند.) روز سه شنبه مورخ 28/6/96 از سوی اداره اطلاعات شهرستان سقزتماس گرفتند که جهت تحویل اموالم به ستاد خبری مراجعه کنم. با توجه به اینکه من روز های سه شنبه در بیمارستان بستری هستم ؛ قول دادم که روز چهار شنبه مورخ 29/6/96 مراجعه خواهم کرد. روز چهار شنبه مورخ 29/6/96 ساعت 10 صبح به ستاد خبری مراجعه نمودم. بعد از چند دقیقه انتظار یک نفر از مسئولان اداره به اتاقی که من را مستقر کرده بودند مراجعه کرد و یک سری وسایل همراه خود آورده بود. بعد از احوال پرسی و …
فردی که آمده بود تا وسایلم را تحویل دهد سئوال نمود: آقای صالحی نظر شما در مورد همه پرسی کردستان عراق چیست؟
جواب: من صد در صد موافق همه پرسی هستم و هر ملتی حق دارد آزادانه سرنوشت خود را تعیین کنند. وقتی مسئول اداره اطلاعات این سئوال را مطرح کرد؛ آن زمان متوجه شدم که من را جهت تحویل وسایل دعوت نکرده اند.بلکه جهت اطلاع از وضعیت امروز شهر سقز بعد از فرخوان همه پرسی دعوت کرده اند.
سئوال:آقای صالحی مردم خودمان در این باره چه نظری دارند؟.
جواب: اکثریت مردم کردستان موافق آن همه پرسی هستند؛ اگر امروز علنا” اعلام نمی کنند از شما ها وحشت دارند.
در ضمن ما چرا باید با همه پرسی یک کشور دیگر مخالفت کنیم. ما همه به یاد داریم که سال 1358 امام خمینی اعلام کرد که همه مردم باید پای صندوق رای بروند و دو کلمه بنویسند (جمهوری اسلامی اری یا نه .) اگر آن زمان یک دولت دیگردر سرنوشت ایران دخالت می کرد؛ ما چه جوابی به مخالفان می دادیم؟.
سئوال : آخر امروز دولتی مثل اسرائیل از همه پرسی کردستان عراق حمایت کرده است.
جواب: این یک امر طبیعی است که دولت های از آن دفاع کنند و یا دولتهای مخالف آن باشند. ما این را می دانیم که اسرائیل خودش سالهاست مردم محروم فلسطین را قتل عام می کنند. اگر دولت اسرائیل به حق تعین سرنوشت ملت ها باور داشت، ابتدا باید حق ملت فلسطین را به رسمیت بشناسد.
سئوال: آقای صالحی معمولا” چه کسانی از این همه پرسی حمایت می کنند؟
جواب: بازاریان و ناسیونالیست ها.
سئوال : کارگران در باره همه پرسی چه نظری دارند؟.
جواب:ما ضمن تائید همه پرسی؛ می دانیم که همه پرسی حق هر ملتی است که بخواهند در مورد سرنوشت خود تصمیم گیری کنند. اما این را نیک می دانیم که یک نون به سفره طبقه کارگر و محرومان کردستان اضافه نخواهد شد. ما کارگران طبقاتی فکر می کنیم و به همین دلیل می دانیم که احزاب ناسیونالیست در کردستان نمی توانند خواست و مطالبات صد ساله مردم محروم کردستان را تامین کنند.
سئوال: به نظر شما مردم کردستان چرا رسما” مواضع خود را در مورد همه پرسی اعلام نمی کنند؟
جواب: به نظر من مردم از شما ها می ترسند به همین دلیل است که رسما” مواضع خود را اعلام نمی کنند. جناب من می خواهم یک داستان را برای شما تعریف کنم که برای شخص خودم پیش آمده. سال 1357 وقتی که مردم به خیابانها آمدند و علیه رژیم شاه شعار می دادند. تعدادی از افراد که آن زمان خود را سیاسی به اذهان عمومی معرفی می کردند. برای ما که نوجوان بودیم تعریف می کردند که ساواک رژیم شاه زندانیان سیاسی را قتل و عام می کنند و بعد از مرگ آنان را به رود خانه می اندازند تا خوراک ماهی ها شوند. این سخنان در مغز ما نوجوانان حک شده بود. همین مرکز که امروز من و شما در آن نشسته ایم ساواک سقز بود. ما وقتی اینجا را تصرف کردیم در این مکان که وسط شهر قرار دارد؛ دنبال رود خانه می گشتیم. بعد از گشتن زیاد به سه اتاق رسیدیم که افرادی سیاسی به آن می گفتند اتاق شکنجه.( ولی ما چیزی ندیدیم که مربوط به شکنجه باشد) ما یک عده نوجوان بودیم که در آن سه اتاق 9 متری دنبال رودخانه می گشتیم. دراتاق های فوق سه عدد رو شوی کاشی وجود داشت. ما وقتی گوشمان را به مدخل کاشی می چسپاندیم یه صداهای از آن شنیده می شد. ( ما نوجوانان هنوز روشوی کاشی را ندیده بودیم) به حکم اینکه آن رو شوی کاشی صدا می داد ما احساس می کردیم که رودخانه از این مسیر می گذرد. تمام آن اتاق ها را زیرو رو کردیم که رودخانه را پیدا کنیم. ولی با کمال تاسف بعد از خراب کردن روشوی ها ؛ رودخانه ای نیز پیدا نکردیم. می دانید چرا ما به اظهارات افرادی سیاسی آن زمان باور داشتیم؟ چون ساواک برای مردم وحشناک بودند و مرد م از آنان وحشت داشتند.
سئوال: مردم زیاد خوشحالند؟ بلی
سئوال : به نظر شما صدای بلی رای خواهد آورد؟
جواب: به نظر من صد درصد رای خواهند آورد.
سئوال: چطور اینقدر مطمئن هستی؟
جواب: به خاطر اینکه مردم محروم کردستان در خیابان هستند و دیگر کاری از دست احزاب ناسیونالیست موجود بر نمی آید.
سئوال: به نظر شما صدای نه خیر رای نمی آورد؟
جواب: صدای نه خیر نمی تواند رای بیاورد. فردی مثل واحد …. در میان مردم پایگاهی ندارد و فعالیتی که امروز آن را شروع کرده تنها به حکم سرمایه ای است که در اختیار دارد.
بعد از این سئوالات مقدار 28 عدد سی دی نرم افزار، دو عدد فلاش ؛ یک عدد نوار کاست؛ یک جلد تقویم سال 1394؛ یک جلد دفترچه ثبت شماره تلفن، یک جلد کلاسور خالی و یک عدد هارد کامپیوتر را صورتجلسه کردیم که آن را تحویل گرفته ام.
نکته جالب اینجاست که به استناد قانون مسئولان امنیتی وقتی وارد منزل متهم می شوند باید به همراه نماینده دادستان اموالی که مرتبط به جرم است صورتجلسه کنند و یک برگ از صورتجلسه را تحویل خانواده متهم و یا خود متهم دهند. متهم بعد از رفع اتهام می تواند به استناد صورتجلسه تنظیم شده درخواست وسایل خود نماید. اما داره اطلاعات شهرستان سقز وقتی به خانه ما حمله کردند بدون اینکه وسایل بازداشتی را صورتجلسه کنند هر چیزی که جلو دستشان بود با خود به اداره اطلاعات حمل کردند همچون سر بازان مغول حتی به پرونده ها ی پزشکی خانواده ما رحم نکردند.
در طول 28 ماه این سوم بار بود که جهت تحویل اموال خود به اداره اطلاعات مراجعه می کردم و هر بار مقداری از اموالم را تحویل دادند. ولی هنوز مقداری از اموالم از جمله پرونده پزشکی ؛ پرونده شرکت تعاونی مسکن کارگران سقز و حومه ( دخانیات) یک عدد تابلو مربوط به اول ماه مه 1936 میلادی یعنی 91 سال پیش مربوط به کارگران فرانسه ؛ یک عدد تقدیر نامه که از سوی سندیکا کارگران خباز سنندج به بنده اهدا شده بود و…. جالب تر از همه این است که در دادنامه شماره 9409978712100608 با شماره پرونده 9409988714800152 مورخ 14/6/94 صادره از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب به توقیف اموال محکوم نشدم در همین راستا شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج در تاریخ 29/5/94 طی نامه ای به مدیر کل وزارات اطلاعات شهرستان سنندج دستور داده بود تا کل اموال متهم محمود صالحی را تحویل دهند. اما اداره اطلاعات از دستور قاضی نیزسر پیچی کرد و طی سه مرحله مقداری از اموالم را تحویل دادند.
و اما احضار به اماکن:
روز یکشنبه مورخ 2/7/96 طی یک تماس تلفنی از سوی اماکن شهرستان سقز؛ به آن مرکزاحضار شدم. روز دوشنبه مورخ 3/7/96 ساعت 11 صبح به اماکن مراجعه نمودم. بیشتر برای این به اماکن مراجعه نمودم تا یکی ازماموران لباس شخصی که در روز 11 اردبیهشت امسال ( 96 ) در انظار مردم به من و خانواده ام بی احترامی کرده بود، پیدا کنم. به محض ورود به اماکن چند نفر از ماموران با خوش روی و خیلی با احترام من را تحویل گرفتند و سریع مرا به یک اتاق راهنمایی کردند. سه نفر از ماموران آمدند نشستند و بعد از احوالپرسی .
قبل از اینکه ماموران صحبت کنند؛ اعلام کردم که در خدمت هستم چرا مرا احضار کردید؟.
یکی از ماموران که لباس شخصی تنش بود گفت : آقای صالحی از همه پرسی کردستان عراق چه خبر؟
جواب: به محض شنیدن حرف مامور، از جایم برخواستم و رو به آن چند نفر گفتم؟ یعنی شما ها دو روز است آسایش و امنیت خانواده ما را به هم زدید و من را احضار کردید تا اینکه از من سئوال کنید که همه پرسی کردستان عراق چه خبر؟ همه پرسی یک کشور دیگر به شما چه ربطی دارد؟.
مامور: آقای صالحی ما دوست داشتیم شما را از نزدیک ببینیم و بشناسیم. اما متاسفانه این دعوت مصادف بود با همه پرسی کردستان عراق، ما از شما معذرت خواهی می کنیم.
جواب: من را از نزدیک ملاقات کنید چه چیزی را عوض خواهد کرد؟ البته من با احضار شما نمی آمدم. ولی چند شب پیش خواب دیدم که دزدی کرده ام. وقتی صبح از خواب بیدار شدم ، از طرف اماکن با من تماس گرفتند و اینجانب را احضار کردند. وقتی شما من را احضار کردید شوکه شدم و تعجب کردم که شما چطور مطلع شدید که من دزدی کردم این در حالی بود که دزدی من تنها یک خواب بود.!! امروز به این خاطر آمدم تا برای شما توضیح دهم که من درخواب دزدی کردم و در دنیای واقع صحت ندارد.!!
یکی از ماموران رو به من کرد و با نیش خنده گفت. آقای صالحی این حرف ها چیست ما تنها دوست داشتیم که شما را از نزدیک ملاقات کنیم.
جواب: ملاقات من با شما چه سودی دارد جناب؟
مامور: اقای صالحی به نظر شما همه پرسی کردستان عراق موفق خواهد شد.؟
جواب: اولا” شما چکار دارید به ملت کردستان عراق ، دوما” ملت کرد 100 سال است که توسط دولت های حاکم قتل و عام می شوند، جوانان کورد را در کوه ها گشتند، مردم کردستان را انفال کردند، شهر و روستا های کردستان را بمباران و به آتش کشیدند و تنها شمیایی مانده بود که ملت کورد آن را نیز تجربه کردند. دیگر چه بلای مانده که بر سر ملت کورد بیاورند. با توجه به این همه بی عدالتی در حق ملت کورد ، همه پرسی صد در صد رای خواهد آورد.
مامور: شما برنامه ای دارید برای امروز در شهر سقز؟
جواب:من چرا باید برنامه داشته باشم ؟ یک ملت دیگر انتخابات می کنند چه ربطی به من دارد؟
مامور: آخر فراخوان دادند که مردم غروب امروز به خیابانها بیایند. در میان آن افراد کسانی پیدا خواهند شد که به اموال مردم تعرض می کنند.
جواب:این چه تحلیلی است جناب ؛ وقتی مردم جهت شادی به خیابان می آیند، دیگر معنایی ندارد تا به اموال مردم تعرض کنند.
مامور: شما در میان مردم حضور پیدا خواهید کرد؟
جواب: شاید حضور پیدا کنم و شاید نه. این کار من نیست که پرچم یک کشور دیگر را حمل کنم.
مامور: ما دوست نداریم برای شما مشکل ایجاد شود.
جواب: رو به مامور کردم و گفتم: جناب لطفا” این کیس را ببندید این حرفها چیست که می زنید؛ من خودم زاده مشکلم. وقتی من از 6 سالگی وارد بازار کار شدم یعنی از کودکی تا امروز با مشکل بزرگ شدم. لطفا از این دلسوزی ها برای من نکیند. شما فکر کردید با یک بچه 12 ساله صحبت می کنید؟ مامور می دانست که من از جمله او ناراحت شدم؛ دیگر حرفی در این مورد نزد.
مامور: آقای صالحی ما شما را به اینجا دعوت کردیم تا در این مورد به ما کمک کنید که چکار کنیم؟
جواب:جناب مردم به خیابان می آیند و هیچ شکی در آن نیست. هیچ کسی و یا قدرتی نمی تواند جلو جوانانی را به گیرد که در چند روز گذشته 7 متر شال کمر بسته اند. به نظر من برای اینکه از اختشاش به قول خودتان جلوگیری کنید. باید از مردم دعوت کنید و یک منطقه در نظر بگیرد تا مردم به آن نقطه مراجعه کنند و تا صبح شادی کنند. من اینجا می خواهم یک مستند برای شما ها تعریف کنم. سال 1385 در دادگاه تجدید نظر استان کردستان به یک سال حبس تعزیری و سه سال حکم تعلیقی محکوم شدم. جالب اینجا بود که قاضی محترم نوشته بود که ” نباید به مدت سه سال از انترنت، فاکس، تلفن و…استفاده کنم. از شرکت در تجمع های قانونی و غیر قانونی خودداری کنم و… ” همان زمان به قاضی محترم گفتم؛ جناب قاضی قطار رسانه ای در حال حرکت است؛ شما باید سوار آن قطار شوید در غیر اینصورت له خواهید شد. جناب امروز که ما با هم صحبت می کنیم حتی بچه سه ساله نیز یک موبایل دستشه و دارد با آن کار می کند. پس نتیجه خواهیم گرفت که هیچ نیروی توان مقابله با مردم را ندارد.
مامور: به نظر شما هم پرسی موفق آمیز است؟ .
جواب : صد در صد موفق آمیز است.
مامور: چرا؟
جواب: به دلیل اینکه توده محروم کردستان در خیابان هستند و دیگر احزابی که فراخوان همه پرسی دادند نمی توانند کاری انجام دهند. یعنی از قدرت احزاب خارج شده. هر چند ما می دانیم که احزاب فوق نمی توانند برای مردم محروم کردستان خدمات اجتماعی و آرامش به وجود بیاورند. احزاب ناسیونالیست هیچ وقت به فکر مردم نبوده اند.
مامور: معمولا” چه کسانی به خیابان خواهند آمد؟
جواب: اکثریت مردم کردستان از بایت همه پرسی خوشحال هستند. بنابراین مردم زیادی به خیابان می آیند بخصوص ناسیونالیست ها.
مامور: به نظر شما کارگران با همه پرسی موافق هستند؟
جواب: ما کارگران با حق تعیین سرنوشت مخالف نیستیم و حق هر ملتی است که آزادانه در مورد جدایی از یک کشور دیگر تصمیم گیری کنند. اما ما کارگران بیشتر خواهان پیوستگی و اتحاد آزادانه ملتها و وحدت طبقه کارگر هستیم.
مامور: آیا به نظر شما امروز چه اتفاقی خواهد افتاد؟
جواب: هیچ اتفاقی نخواهد افتاد شما چرا نگران آن هستید؟ به نظر من دولت ایران باید برای مردم کردستان عراق کارت تبریک ارسال کند. تا اینکه چنگ و دندان به مردم محروم کردستان نشان دهند. اگر توجه کرده باشید ایران هم اپوزیسیون دارد و به محض درگیری با مردم کردستان عراق آن اپوزیسیون نیز ساکت نخواهند نشست. دولت ایران چرا باید بخاطر یک همه پرسی در یک کشور دیگر، بچه های مردم ایران را به گشتن بدهند و یا کسی را بکشند؟!
بعد ازاین گفتگو یکی از ماموران آمد و گفت: خیلی خوب؛ کار آقای صالحی را تمام کنید. ضمنا” در طول صحبت های ما یک نفر مامور که لباس نیروی انتظامی تنش بود صحبت های مرا می نوشت و یک نفر دیگر مرتب داشت عکس می گرفت. وقتی من از جا بلند شدم یکی دیگر از ماموران گفت: حاجی بگذار همه ما صورتجلسه را امضاء کنیم. کسی که صورتجلسه را می نوشت اظهار نمود مشکلی نیست. وقتی به من گفتند صورتجلسه را امضاء کنم با خنده به ماموران گفتم” چه صورتجلسه ای ! من که با شما جلسه نداشتم؛ شما ها من را احضار کردید و از من سئوال کردید؛ من هیچ صورتجلسه ای را امضاء نخواهم کرد”.
مامور: مشکلی نیست آقای صالحی امضاء نکن.
این گوشه های از گفتگوی من با دو دستگاه امنیتی شهرستان سقز بود که در طول چند روز گذشته اتفاق افتاد.
محمود صالحی 18/7/96
previous post