Simroz.org
مقالات

علت به نتيجه نرسيدن اعتراضات چيست؛ گذري بر تاريخ اعتراضات ايران…  تینا خلیفه ای

“حزب جمهوري اسلامي”، يا بهتر بگويم  جریان جلاد اسلامی به رهبری خميني تمام شعار هايي كه در روزنامه اي به نام روزنامه جمهوري اسلامي منتشر ميشد يا فتواهايي كه به عنوان امام جمعه ي تهران در مسجد ها صادر ميكرد همه كم كم در حال رنگ باختن بودند.اولين تظاهرات  سراسريايران برميگردد به سال ١٣٥٩در ١٤اسفند كه هر چند اعتراضات  به رهبري بني صدر بود اما مردم از همان اول كار شعار هايي ضد “حزب جمهوري اسلامي” سر ميدادند و خواستار آزادي زندانيان سياسي و اتمام شكنجه و آزار زندانيان بودند. تنش هاي بين جمهوري اسلامي و بني صدر اعتراضات بسيار و پياپي را به ويژه از طرفداران بني صدر به دنبال داشت تا اينكه جمهوري اسلامي كه بيشترين مقدار قدرت در حكومت را به دست گرفته بود او را از ممقام دولتي  و سمت فرمانده ي كل قوا  به تأييد خميني بركناركرد.  بني صدر از مسئولين جمهوري اسلامي دور شد ، با همراهی با مجاهدين دسته اي مسلح تر و سازمان دهي شده اي را ساخت و قيامي سراسري و مسلح را عليه جمهوري اسلامي راه انداختند اما به علت به وجود آمدن دو دسته ي كمونيست و اسلامي  همه ي اقدامات مجاهدين و بني صدر به شكست انجاميد بعد از شكست بني صدر در مقابل حزب جمهوري اسلامي و همچنين ناكام ماندن نقشه ي انحلال دادگاه هاي منصوب به انقلاب و سپاه پاسداران و كنترل تلويزيون و راديو ها اعتراضات كمي فروكش كرد؛شروع اعتراضات   مردمي و بدون رهبري زماني بود كه خميني در فتوايي دستور تخليه ي دانشگاه ها  از استادان و دانشجو هاي “دگر انديش” را صادر كرد و سه روز فرصت براي تخليه ي مكان هايي كه منتقدان سياسي در آن وجود داشتند را در نظر گرفت.موجي ازخشونت و اعتراضات اينبار دانشگاه ها ي ايران  را در بر گرفت و درگيري هاي بين طرفداران خط خميني   منتقدان او به اوج خود رسيد (كه بعد ها اين اعتراضات به عنوان انقلابي فرهنگي ايران نيز نام گرفت)كه در اين بين احزاب چپ و مجاهدين هم سعي دربه كنترل گرفتن جريانات اعتراضاتي داشتند كه چندان موفق نبودند.

جنگ هشت ساله ي عراق در مابين تنش هاي حزب جمهوري اسلامي و بني صدر که خود او نیز بخشی از جمهوری اسلامی بود، توانستند مابقي جنبش ها و اعتراضات  را از راه سرکوب و زندان و چوبه های دار ارام كنند و مردم را مشغول حول جنگ و “دفاع از تماميت ارضی” ايران نگاه دارند و آن ها را به این بهانه ها بی رحمانه کشتار کنند و قدرت خود را بر کل کشور تحمیل نمایند.
سال ٨٨ و در رقابت براي رئيس جمهوري موسوي و احمدي نژاد و تقلب در انتخاب و برد احمدي نژاد كه مردم متوهم به این بازی حکومت  مطالبه ي “حق رأي خود” را كردند كه با نيروهاي ضد شورش چند قتل و جنايت و سركوب مردم آن هم تا نيمه هاي سال اتمام يافت یا باز هم به دلیل اینکه این اعتراضات رهبری و سیاست روشن نداشت و در چهار چوب دعوای جناهای درون رژیم بود بجای نرسید. روشن است اعتراضآت در ایران به قدمت جمهوری اسلامی علیه آن حکومت قرون وسطی در جنبش کارگری و زنان و غیره بی وقفه ادامه داشته است، در اینجا فقط به اعتراضات که شکل گسترده و سراسری تر پیدا کرده اند و به نتیجه نرسیدند ایشاره کردن.اين نوشته  تنها گذري بود بر تاريخ بزرگترين اعتراضات مردمي ايران و علت و دلايل اصلي آن ها.
 حال به دوسال گذشته تا الان مروري خواهم داشت و علت تاثيرگذار نبود اين اعتراضات را نيز خواهم گفت:بزرگترين اعتراضات توده ای در ايران كه علت اصلي آن بيكاري، عدم خدمت گذاري، فقر، گرانيو…بود از سال ٩٦آغاز شد كه نه رهبري داشت نه خط فكر سياسي مذهبي، بلكه فقط مطالبه ي مردم از حق زندگي شهروندي و علیه فقر و فساد دولتی بود نه چيز ديگر. تا اينجا همه چيز خوب پيش ميرفت و مردم متحد تر و سرسختانه تر به اعتصابات و اعتراضات خود ادامه ميدادند تااينكه گروه هاي سياسي مانند سلطنت طلبان و مجاهدين ميدان تظاهرات را به ميداني سياسي پروژهای ضد مردمی خودي تبديل كردند و بدینترترتیب مطالبات  بخشی از مردم تغيير عمده اي از نان به شاه و از كار به رجوي پیدا کرد.  اين عدم ثبات خواستاري از طرف معترضین و از طرف ديگر عدم قدرت زيادتشكيلاتي و رهبري افراد اين احزاب نه تنها آبي بر آتش بود بلكه دست  حاکمیت سیاه ايران را در جامعه ي بين الملل براي سركوب و كشتار مردم باز تر گذاشت.اعتراضات اساساً تهديدي فرياد مانند از طرف مردم براي دولت است كه مطالبات خود را دريافت كنند و حکومتی که آنها رو سرکوب و نانشان را به گروه گرفته از قدرت کنار بزنند. اما با عدمداشتن يك خط مش فكري و سياسي و اقتصادي دیگر که زیاد با حکومت جمهوری اسلامی فرقی ندارند، به بیراه بردن یا کاهش اعتراضات مردم حق طلب کمک کرد .
عدم مطالعه ي دقيق مردم از گذشته ي احزاب و رهبرانشان، بررسي نكردن سوابق وماهيت گروهشان،  نتايج سياستي كه اين احزاب براي آينده ي مردم ايران خواستارند و كم كاري احزاب درست و خواستار آزادي واقعي مردم باعث شده كه اين اعتراضات چندان نتيجه اي نداشته باشند. و تنها كسي هم كه در اين اقدامات چوب دو سر سوخته به حساب مي آيد مردميست كه به دنبال دو لقمه نان بر سر سفره  و آينده اي مطمئن براي فرزندانش است.

اعتراضات اگر متحد و داراي رهبري با خط مش سياسي درست و برنامه ريزي شده  اگر آینده بهتری برای جامعه به ارمغان آورده نشود، اگر مردم زحمتکش و سرکوب شده یعنی کارگران و زنان و جوانان آزادیخواه به قدرت نرسند ، اگر جامعه نوین سوسیالیستی تحقق پیدا نکند و حول آن متحد نشویم،قطعاً  هیچ اعتراضی به شیوه مثبت به نتيجه نخواهد رسيد.  بعداز جمهوری اسلامی ضد انسانی باید جامعه ایران به آزادی و رفاه و خوشبختی نائل گردد، این آینده و مسیر را از همین امروز با نوع شعار و تظاهرات و تحصن و اعتصابمان باید تضمین کنیم.

منبع: شماره ٦٠ نشریه سوسیالیسم امروز
١٣ مرداد ١٣٩٧
٤ اوت ٢٠١٨
www.simroz.org

Related posts

چند کلمه در دفاع از ادغام دو حزب حککا و حککا –حکمتیست

Sosialism Imroz

“پدر” حاكم ، حاكم “پدر” زاگرس ابراهیمی

Sosialism Imroz

حشعد شعبی نیروی ویژه و تروریستی رژیم اسلامی ایران

Sosialism Imroz

Leave a Comment