زنده باد یاد مرتضی فرج نیا جوان جویای کاری که براثرتیراندازی نیروی انتظامی دولت یازدهم جان باخت
روز بیست وچهارم آذرماه1394نیروی انتظامی دولت یازدهم بسوی تجمع جوانان جویای کاربرای اشتغال مقابل پالایشگاه گازبیدبلند تیراندازی کرد و مرتضی فرج نیا جانش را از دست داد و دو نفر دیگرزخمی شدند.
این یورش وحشیانه نیروی انتظامی به تجمع جوانان جویای کار مقابل پالایشگاه گازبیدبلند وکشته وزخمی شدن سه نفر لکه ننگ دیگری بردامن دولت روحانی است.
زنده باد یاد مرتضی فرج نیا
– پیام کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه خطاب به زنان قهرمان سرزمین شکر
-5سندیکای فرانسه:خطر مرگ یک فعال سندیکایی درایران
– گزارشی درباره نارضایتی واعتراضات 8000کارگر تراورس نسبت به واگذاری به بخش خصوصی
– بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی 200کارگرماشین آلات صنعتی تراکتورسازی تبریز بدنبال پلمب کارخانه
– تجمع اعتراضی اعضای تعاونی مسکن فرهنگیان قرچک نسبت به عدم تحویل زمینشان مقابل استانداری تهران
پیام کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه خطاب به زنان قهرمان سرزمین شکر
در طول 57 سال که از عمر این شرکت مادر میگذرد بی شک فراز و نشیبهای زیادی در این راه وجود داشته است. روزها و ماههایی را به یاد میآوریم که شرکت عظیم هفت تپه چنان ابهت و بزرگی داشت که کار کردن در آن یکی از افتخارات مردم این سرزمین بود.
افتخاری که عمدتا نصیب مردان میشد و این مردان بودند که در اعتراضات حق طلبانه شرکت ایفای نقش میکردند. اما این بار این اعتصابات رنگ و بوی دیگری بخود گرفت.
در نخستین روز اعتصابات زمانی که خورشید نقش خود را بر آسمان میبست، زمانی که هنوز قائم مقام شرکت و مدیرانش صدای خرناسهایشان از زیر پتو شنیده میشد، چند زن با هدفی مشخص و روحیه ای بالا آستین بالا زده و خود خواهان به دست آوردن حق خود و شوهرانشان شدند.
اگر آنها میدانستند که نامشان به عنوان زنان مبارز کارگر در همه جا پخش خواهد شد بی شک با توان بالاتری این راه را شروع میکردند.
شاید روز اول زمانی که شخص مدیر عامل شنیده بود که چند زن دست به اعتصاب زده اند خندهاش گرفته باشد اما این اعتصاب و این مخالفت زمانی که یکی از آنها با گامهایی راسخ راه خود را به بالای سکو در پیش گرفته بود لرزه بر اندام مدیران این شرکت انداخت.
زنی که صدای فریاد کارگر را به اوج رساند و فریاد زد ما حقوق نمیخواهیم افشار باید برود و این بود سرآغاز قیام شش روزه کارگران علیه قائم مقام شرکت و رسیدن به خواسته های برحقشان.
درود میفرستیم به این چند زن که مانند کوه شانه به شانه کارگران در اعتصابات حضور داشتند و توانستند نیروی مضاعفی به همسران و همکاران مرد خود بدهند تا بتوانند جلو رفته و به حقوق از دست رفته خود برسند.
من به عنوان یکی از کارگران هفت تپه و به نمایندگی از تمام کارگران شرکت از این شیرزنان سرزمینم تشکر و سپاس فراوان دارم و از تمام آنها به خاطر به دست آوردن حق شرف شوهرانشان و برادران کارگرشان سپاسگزاری میکنم.
5سندیکای فرانسه:خطر مرگ یک فعال سندیکایی درایران
نامه 5 سندیکای فرانسه به علی خامنه ای درباره وضعیت رضا شهابی در زندان
سازمان های سندیکائی فرانسوی امضاء کننده، توجه شما را نسبت به وضعیت رضا شهابی، عضو هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، یک زندانی شناخته شده در سطح جهان به علت فعالیت برای احقاق حقوق کارگران زندانی، جلب می کند.
رضا شهابی که از بیماری های بسیاری رنج می برد (نارسائی کلیوی، فشار خون، درد کمر و پشت، و هم چنین آرتروز شدید همراه با وخامت وضع چهار مهرهء پشت)، در تاریخ 22 آذر در زندان دچار سکته مغزی می شود. متأسفانه این حمله موجب فلج شدن نیمی از صورت او می شود.
با این که رضا شهابی در دوران زندان قبلی تحت عمل جراحی مهم و حساس قرار گرفت معهذا پس از عمل جراحی او را به زندان اوین منتقل می کنند که در آن جا به خاطر عدم معالجه و فقدان خدمات درمانی وضعیت سلامتی اش رو به وخامت می گذارد..
در حال حاضر وضعیت جسمانی او درمان پزشکی فوری و مناسب را ضروری می سازد و این امر در شرایط زندان ممکن نیست. انتقال فوری و بدون فوت وقت او به بیمارستانی در خارج از زندان، در تهران و یا در خارج از ایران، اینک امری مبرم و اجتناب ناپذیر است.
با توجه به وخامت وضعیت شهابی، چنانچه مقامات دولت ایران قادر به تضمین معالجه شهابی در داخل ایران نمی باشند، سازمان های سندیکائی فرانسوی از مقامات دولت ایران می خواهند که به او اجازه سفر به فرانسه را بدهند تا در فرانسه تحت معالجه قرار گیرد.
با تقدیم احترامات
پاریس ۱۵ دسامبر ۲۰۱۷
رونوشت به:
آقای حسن روحانی، رئیس جمهور
آقای صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه
CFDT : preau@cfdt.fr
CGT : fabienne.cru@orange.fr
FSU : michelle.olivier@snuipp.fr
Solidaires : contact@solidaires.org
متن فرانسه نامه 5سندیکای فرانسه:
UNSA : emilie.trigo@unsa.org
Un syndicaliste en danger de mort en Iran
Votre excellence
Paris, le 15 décembre 2017
Les organisations syndicales françaises signataires de cette lettre, s’adressent à vous afin d’attirer votre attention sur la situation de Réza Shahabi. Membre de la direction du syndicat de la Régie des transports de Téhéran et de sa banlieue (Vahed), c’est un prisonnier mondialement connu en raison de son action en faveur des droits des travailleurs.
Réza Shahabi qui souffrait déjà de nombreux problèmes de santé (insuffisance rénale, hypertension, douleurs dorsales et lombaires, ainsi qu’une sévère arthrose du fait de la détérioration de quatre vertèbres) a été victime, le 13 décembre 2017, d’une attaque cérébrale en prison. Malheureusement, cet accident a eu des impacts graves et Réza Shahabi souffre d’une paralysie faciale qui a affecté un côté de son visage. .
MPendant sa précédente période d’emprisonnement, il avait subi une très longue et délicate intervention chirurgicale. A la suite de cette opération, il avait été de nouveau incarcéré à la prison d’Evin où, faute de soins adaptés, son état de santé s’était sérieusement dégradé.
Aujourd’hui, son état nécessite donc, dans les plus brefs délais, des soins médicaux particuliers qui sont incompatibles avec ses conditions de détention. Son transfert sans délai dans un hôpital spécialisé hors du milieu carcéral, à Téhéran où à l’étranger est désormais impérieux..
Devant la gravité de la situation, au cas où de tels soins ne pourraient pas être assurés dans le pays, les organisations syndicales françaises demanderont alors aux autorités iraniennes d’autoriser Réza Shahabi à se rendre en France pour recevoir des soins adéquats.
Veuillez croire, vos excellences, en l’expression de toute notre considération.
Paris le 15 décembre 2017.
Copies à :
President of the Islamic Republic of Iran: Hassan Rouhani
The Judiciary of the Islamic Republic of Iran : High Council of Human Rights
CFDT : preau@cfdt.fr
CGT : fabienne.cru@orange.fr
FSU : michelle.olivier@snuipp.fr
Solidaires : contact@solidaires.org
UNSA : emilie.trigo@unsa.org
گزارشی درباره نارضایتی واعتراضات 8000کارگر تراورس نسبت به واگذاری به بخش خصوصی
عادتکردن به مشکلاتی که برای یک شرکت دولتی ماهها و سالها پس از خصوصیسازی ایجاد میشود، کار سختی است؛ اما داستان «تراورس» و واگذاری آن به بخش خصوصی، اگر بتوان اسم آن را واگذاری دانست، از همان روزی آغاز شد که رانت و فساد گسترده در فرایند واگذاری «کشف» شد و پس از اعدام نفر اول شرکت، مشکلات نیز خود را نشان داد و کار به نارضایتی واعتراض 8هزار کارگراین شرکت در نقاط مختلف ایران کشید.
گزارشی که بیست وچهارم آذرماه رسانه ای شد:
از راهآهن شمال غرب تا جنوب ایران و از زاگرس تا شمال.
طرحهایی که روی دست «تراورس» مانده و به عنوان «طرحهای در دست اجرا» مطرح است، اما وجود کارگران ناراضی و گاه اخراجی، کنارکشیدن شرکت راهآهن از زیر بار مشکلات زیرمجموعه سابق خود و چندین مورد دیگر، فرصت مناسبی را برای مرور سرگذشت شرکتی ایجاد کرده که روزگاری انحصار تولید تراورسهای بتنی و چوبی را در اختیار داشت و کارکنان آن، در صف مقدم جنگ با دشمن بعثی بودند. «تراورس» با گذشته پرشکوه خود، تحولات زیادی از سر گذرانده است. اما «تراورس» چگونه به اینجا رسید؟
پیدایی
تا پیش از پیدایش جایگاه مستقلی برای تولید «تراورس»های مورد نیاز خطآهن، مسئولیت ساخت این تجهیزات زیرساختی با اداره کل خط و ابنیه فنی راهآهن بود. کارخانههای تولید انواع تراورس چوبی، بتنی و حتی انواع ماشینآلات ریلی نیز در نقاط مختلف کشور پراکنده بود تا اینکه پس از اتمام جنگ، نخستین گامها در جهت ایجاد شرکتی تخصصی برای تولید تراورس آغاز شد.
مسئولیت شرکت در دهه ۷۰ علاوه بر تولید تراورس، به روسازی و بهسازی خطوط نیز تعمیم پیدا کرد و شرکتی در کرج با نام تخصصی «تراورس نوین» در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی به ثبت رسید.
سونامی
تا پیش از آغاز دهه ۸۰ خورشیدی، «تراورس» مستقل فعالیت میکرد و کار روسازی خطوط را هم به این واسطه انجام میداد که «اداره کل نوسازی خطوط راهآهن» در این شرکت ادغام شده بود؛ اما در سال ۱۳۸۱، نخستین ضربه به پیکره شرکت وارد شد. اداره کل نگهداری خطوط و ابنیه فنی راهآهن منحل شد و بیش از ۸ هزار نفر از کارکنان این شرکت باید به جای جدیدی نقلمکان میکردند.
این اداره کل، خود در ۱۲ ناحیه راهآهن زیرمجموعههایی را با عنوان «ادارات خط و ابنیه فنی» و اداراتی را با عنوان ماشینآلات و جرثقیلها و حتی اداراتی را با عنوان «نگهداری پلها و کارگاهها» در اختیار داشت.
تمام اینها با سونامی بزرگی که شورایعالی اداری به راه انداخت، به شرکتی نوپا منتقل شدند که تجربه چندانی در نگهداری و تأمین کارکنان نداشت. تابلوی سردر شرکت «تراورس» برداشته شد و از آن پس تابلوی «شرکت خدمات مهندسی خط و ابنیه فنی» بر سردر «تراورس» جا خوش کرد.
واگذاری
پیش از آنکه امواج سونامی فرایند ادغام چند اداره کل در شرکتی به نام «تراورس» فروکش کند، کارکنان شرکت با اتفاق جدیدی روبرو شدند. مطابق سیاستهای جدید اصل ۴۴ قانون اساسی، راهآهن جمهوری اسلامی ایران نیز باید یک نهاد حاکمیتی میشد و زیرمجموعههای خود را واگذار میکرد.
حتی خود راهآهن دولتی ایران در فرایند اصلاحات ساختاری خود به یک «شرکت» با سهام مشخص تبدیل شد تا به عنوان نهاد «رگلاتوری» به کار خود ادامه دهد و بودجهای از دولت نگیرد. «تراورس» در فهرست بنگاههای مشمول واگذاری بود.
در فرایند واگذاری شرکت، یک نقطه روشن وجود داشت. با اینکه «تراورس» فقط یک مشتری داشت و آن هم خود راهآهن بود، در فرایند فعالیت خود یک شرکت «انحصاری» نیز محسوب میشد؛ از اینرو، قیمتگذاری این شرکت به واسطه دارا بودن تجهیزات و کارخانهها و ماشینآلات و ساختمانها و حتی زمینهایی که داشت، باید با حساسیت خاصی انجام میگرفت.
«تراورس» شرکتی بود که در یک قلم خاص، فقط ۱۰۰ هکتار زمین داشت که قیمت هنگفتی را برای خرید میطلبید، اما وقتی ارزیابی قیمت شرکت به اتمام رسید، شگفتی بزرگی در محافل رسانهای رخ داد. قیمت پیشنهادی برای اولین مزایده فقط ۴۰ میلیارد تومان بود.
قیمتگذاری کارشناسان دادگستری سروصدای مدیرعامل وقت «تراورس» را بلند کرد و ابزار رسانهای به کمک آمد و یک سال بعد از اقدامات اولیه، در سال ۱۳۸۷ قیمتگذاری مجدد انجام گرفت؛ رقمی بالغ بر ۲۱۷ میلیارد تومان. همان زمان بسیاری میپرسیدند، چگونه در یک سال و اندی، قیمت شرکت با رشد اینچنینی مواجه شده است؟
لوشان
اوایل سال ۱۳۸۸ و در میانه هیاهوی انتخابات ریاستجمهوری دهم، سازمان خصوصیسازی شرکت «تراورس» را با همان قیمت ۲۱۷ میلیارد تومان به مزایده گذاشت، اما خریداری پیدا نشد. وقتی هیاهوی انتخابات ریاستجمهوری با آن اتفاقات خاص خود اندکی فروکش کرد، سازمان خصوصیسازی بار دیگر «تراورس» را بر میز فروش گذاشت؛ اینبار با قیمتی کمتر: ۱۲۹ میلیارد تومان.
این زمانی بود که «تراورس» یک پیمانکار جدید و البته «گمنام» پیدا کرده بود، شرکتی که تا پیش از آن، کسی نامش را نشنیده بود، اما زمان بیرونآمدن از «سایهها» برای این شرکت هم فرا رسید. نام این شرکت «لوشان» و زمینه فعالیت خود را فولاد و آهن معرفی کرده بود؛ اما اینها دلیل سروصداهای دوباره نبود. مدیرعامل «لوشان» کسی نبود جز مهآفرید امیرخسروی، مردی که بعدها به نام متهم اصلی فساد «۳ هزار میلیارد تومانی» شناخته شد.
«تراورس» در این دوران به شرکت «آهن و فولاد لوشان» فروخته شد؛ ۱۲۷ میلیارد تومان. شرکتی که قیمت اولیه آن ۲۱۷ میلیارد تومان بود، اما زدوبندهای پشت پرده، از قیمت آن کاست و سرانجام به دست خاندان «امیرخسروی» افتاد که ۳۸ شرکت بزرگ را خانوادگی اداره میکردند.
چالشها
خصوصیسازی «تراورس» آنهم با چنین شرایط و تاریخچهای، اگرچه در ابتدا با مشکل خاصی روبرو نشد، مدیریت شرکتی با ۸ هزار کارمند را که خدمات «انحصاری» ارائه میکرد و هیچ رقیبی در فرایند فعالیت خود نداشت، کاری ساده نبود.
نخستین چالشها از زمانی ایجاد شد که مهآفرید امیرخسروی به اتهام جعل اسناد و فساد خیلی سریع مالی در شبکه بانکی اعدام شد. با اینکه محاکمه او ماهها زمان برد، قوه قضاییه رأی به حراج اموال شرکت او نیز داد. اتفاقی که از آن به عنوان «اصلاح ساختار» شرکت نام میبرند.
در فرایند رد اموال و اصلاح ساختار شرکت بود که مشکلات یکی یکی بروز کرد، مشکلاتی که پیش از این، شرکت تولیدکننده آبمعدنی با عنوان «داماش» تجربه کرد و برندی را که امیرخسروی آرزو داشت مانند «کوکاکولا» جهانی شود، به ورطه ورشکستگی برد.
بیش از ۸ هزار کارگر و کارمند «تراورس» در فرایند ۵ سالهای که میان دستگیری نفر اول گروه «آریا» تا رد اموال این گروه اقتصادی رخ داد، بارها از شرایط ناگوار حقوق و دستمزد و حتی بیمه گلایه کردند، اما بنای کج خصوصیسازی در راهآهن، بهویژه در «تراورس» باید به جای اصلی خود بازمیگشت.
هماکنون، گزارشها و اظهارات پراکندهای درباره شرایط نامساعد و دستمزد معوق کارکنان «تراورس» منتشر میشود. در وبسایت شرکت «تراورس»، دوازده طرح به عنوان «قراردادهای جاری» شرکت معرفی شده که کارفرمای عمده آنها راهآهن است، اما فرجام «تراورس» در بنبست خصوصیسازی نادرست آن شکل گرفته است.
همین دو ماه پیش بود که کارگران این شرکت در اندیمشک در اعتراض به «دریافتنکردن حقوق و مزایای چند ماه» دست به تجمع زدند و پلیس آنها را متفرق کرد. این تجمع از تیرماه سال گذشته سابقه داشته است و آن زمان نیز تعدادی از کارگران به دلیل «تعدیل نیروها» اعتراض کرده بودند.
بهمنماه سال گذشته، کارگران «تراورس» در ایستگاه راهآهن شهر «دورود» تجمع کردند و آنها نیز اعتراضی مشابه کارگران اندیمشکی این شرکت داشتند و میگفتند که دو ماه است که حقوق نگرفتهاند. در راهآهن زنجان نیز، گزارشهایی از برخورد با کارگران معترض شرکت «تراورس» منتشر شده است که از دیرکرد یکماهه حقوق و دستمزد و چهارماهه بیمه خبر میدهد.
فرجام
گفته میشود «تراورس» برای پرداخت حقوق و مزایای خود، ماهانه حدود ۱۱ میلیارد تومان پول نیاز دارد. این پول باید از جایی به این شرکت تزریق شود. تنها مشتری این شرکت راهآهن است و راهآهن خود یک شرکت تجاری است که به عنوان نهاد حاکمیتی کار نظارتی بر حملونقل ریلی دارد؛ بنابراین اگر به راهآهن پول و بودجه نرسد، شرکتهایی چون «تراورس» که انحصاری فعالیت میکنند، دچار مشکل میشوند. اتفاقی که هماکنون نیز افتاده است.
ساختار نادرست خصوصیسازی در زیربخشهای راهآهن مشکلاتی را ایجاد کرده که در قالب اعتراضها به مدیریت کلان «تراورس» خود را نشان میدهد. از «تراورس»، شرکتی قدیمی و معظم، فقط یک «حسرت» مانده است.
بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی 200کارگرماشین آلات صنعتی تراکتورسازی تبریز بدنبال پلمب کارخانه
کارخانه ماشین آلات صنعتی تراکتورسازی تبریزپلمب و200کارگرش دربلاتکلیفی شغلی ومعیشتی بسر می برند.
براساس گزارشی که 24آذر رسانه ای شد،کارخانه ماشین آلات صنعتی تراکتورسازی تبریزپس از واگذاری به بخش خصوصی دچار مشکل شد وامروزبا بحرانی روبروشده است که 200کارگرش در بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی بسر می برند.
تجمع اعتراضی اعضای تعاونی مسکن فرهنگیان قرچک نسبت به عدم تحویل زمینشان مقابل استانداری تهران
اعضای تعاونی مسکن فرهنگیان قرچک در اعتراض به عدم تحویل زمینشان دست به تجمع مقابل استانداری تهران زدند.
به گزارش یک منبع خبری محلی،نماینده تعاونی مسکن فرهنگیان قرچک گفت: هفت سال پیش ۲۰۰ نفر از فرهنگیان شهرستان قرچک با ثبتنام در تعاونی مسکن ایثارگران فرهنگیان قطعه زمینی را خریداری کردند، اما از آن زمان تا حالا این زمینها به صاحبان آنان واگذار نشده است و اعضای این زمینها در بلاتکلیفی به سر میبرند.
خانم (ز.ب) یکی از فرهنگیان عضو تعاونی اظهار داشت: مدت هفت سال است که در تعاونی ثبتنام کردهام و هنوز هم زمینی به ما تحویل داده نشده است.
وی گفت: هیئت مدیره تعاونی حتی یک پاسخ درست به اعضا نمیدهند و ما فقط میدانیم زمین پرونده قضایی دارد، زمینها فروختهشده والان حکم محجوریت فروشنده اعلامشده است.
عضو تعاونی افزود: همه اعضای با زحمت و مشکلات فراوان پول فراهم کرده اند تا روزی صاحب خانه شوند و الان همه سرمایه خود را از دست داده اند و به بدونه خانه هستند.
آقای(ح.س) عضو تعاونی در ادامه بیان کرد: با سختی زیاد و قرض پول فراهم کردم و یک قطعه زمین از صندوق ذخیره ایثار فرهنگیان خریداری نمودم، تا پس از تحویل زمین آن را بسازم، باگذشت هفت سال هنوز زمینی تحویل داده نشده است و در بلاتکلیفی به سر میبریم.
بیست وچهارم آذرماه1396
منبع ” سایت آزادی بیان “