Simroz.org
ستون آزاد

اصلاح طلبی مرد، زنده باد آزادی، مرگ بر جمهوری اسلامی!

مونا درخشانی 
در اعتراضات و تظاهراتهای اخیر در ایران ، تنها جریانی که نامی ازش برده نشد و بر سر زبانها نیامد ، اصلاح طلبان حکومتی بودند. جریانی که با همه دارودسته اش یا به حاشیه رانده شد و یا فورا با جریان خامنه ای متحد و هم پیاله شد و ماهیت واقعی اش بر همگان روشن گردید. مردم معترض در این اعتراضات آنها را همچون اصولگرایان حکومتی بایکوت و مرگ برایشان فرستادند. مقامات و کاراکترهایش را دیکتاتورخواندند و در جبهه دشمنان خود حسابشان کردند.

واقعیت این است که اصلاحات در ایران هیچگاه دارای پایگاه اجتماعی و قوی در بین توده های مردم نشد. این ” جنبش” همیسه برای عفظ نظام بسیار سخت تر از جناح اصولگرا عمل کرده است اما از راه و روش خود یعنی فریب و و نیرنگ و نرمش بیشتر تا کلیت نڤام را از دست معترضین نجات دهد، از این نظر موفق هم عمل کرده است. این جریان در یک مقطع مشخص در درون نظام جمهوری اسلامی قد علم کرد و اهدافش صرفا بیرون آوردن جمهوری اسلامی در بطن بحرانهای بود که در آن گیر کرده بود.
جنبش اصلاحات با تعریفی که از آن داریم هیچگاه نتوانست رابطه عاطفی مشخصی با قشر محرومان جامعه در ایران داشته باشد و با آن ارتباط برقرار کند.اصلاحطلبان همیشه کوشیده اند وفاداری خود را به بخش مسلط حکومت ثابت کنند و از طرفی دیگر می‌کوشند به دموکراسی‌خواهان بیرون از حکومت و رای‌دهندگان بگویند طالب “دموکراسی و حقوق بش”ر هستند. تا به حال این گروه نتوانسته اند نه اعتماد گروه اول را کاملا جلب کنند و نه اعتماد گروه دوم را. این ریاکاری ریشه‌ای ساختاری دارد و تا به امروز نیز ادامه داشته است . شکست اینها از اینجا ناشی میگردد که جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست! تا حرکت اصلاح طلبانه برایش راه انداخت.
اصلاح طلبان دولتی بارها گفته اند که ما نیروی برانداز نیستیم و برای حفظ نظام جمهوری اسلامی از هر تلاشی دریغ نخواهیم کرد. این جریان به فاصله سالها از فعالیت خود بارها وفاداری خود را به نظامشان ثابت کرده اند و در هر رویداد و اعتراضی که مشخصا جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده باشد با اصولگرایان حکومتی در یک جبهه و در یک سنگر قرار گرفته اند و مردم معترض به سیاستهای جمهوری اسلامی را سرکوب کرده اند.
یکی از شعارهای که محمد خاتمی هر بار به زبان می آورد و طرفداران چماق بدستش آنرا در هر مناسبتی بکار میبرند ، زنده باد مخالفین من است. این شعار را بارها ما شنیده ایم و در چهارچوب همین شعار ها بود که در دو مقطع مشخص و در فاصله زمانی محدود خاتمی و طرفدارانش آنرا به فراموشی می سپارند و همراه جناح دیگر اصولگرایان به جان مردم می شتابند و حمام خون راه می اندازند .
نخست در جریان جنبش شش روزه جریان کوی دانشگاه تهران ، محمدخاتمی معترضین دانشجو را ارازل و اوباش خطاب میکندو دستور سرکوب دانشجویان را می دهد و در چند روز گذشته نیز به دنبال اعتراضات اخیر و در انتشار بیانیه ای در قالب مجمع روحانیون مبارز از معترضین فاصله می گیرد و مردم ناراضی را ” فرصت طلب و عوامل آشوبگر” نام می برد و جوانان را بار دیگر نیز با همان نام سال ١٣٧٨ به عنوان آشوبگر بر سر زبان می آورد.
اصلاحات از ابتدا با نفاق و دو رویی روئید. کوشید حکومت را در دست گیرد و بر مسند قدرت بنشیند. برای کارگرو زحمتکش به میدان نیامده بود و قصدم نداشت برایش کاری از پیش ببرد . آبادانی و کارو ریشه کن کردن فقرو فلاکت و سیه روزی در دستور کارش نبود، بر عکس سیاست به مراتب ریضت کشی اقتصادی بیشتری از جناح اصولگرایان نمایندگی کرده اند. امروز بعداز سالها اصلاح طلبان دگر بار حال چندان خوشی ندارند. شکست یکی پس از دیگری. با وجود پیروزیشان در انتخابات دوازدهم و حتی انتخابات برخی از شوراهای شهرو روستا عملا به حاشیه راننده شدند یا حتی برکنارشان کردند و از دایره قدرت دور شدند.
روحانی چهره نامحبوب این جریان در ادامه روند کاری خود از حامیان خود به نوعی فاصله گرفت. پس از پیروزی در نمایش انتخابات رسما از محمد خاتمی تشکر و قدردانی کرد و به خوبی از ایشان نام برد . اما در محدودیتهای اخیرو تهدیداتی که از طرف سپاه پاسداران نثار وی شد ، نه تنها حاظر به دیدن ایشان نشد بلکه علنا هم نامی از ایشان در هیچ کجا نبرد و یادی هم از این رهبر شکست خورده خود نکرد.
روحانی دو رو تر از هر زمان دیگر آشکارا به‌سوی بازیگران اصلی حاضر در ساختار قدرت متمایل شده و علنا و آشکارا به سوی خامنه ای گام برداشته و در جهت پیش بردن سیاستهای این روباه پیر قدم بر میدارد . در این مدت کوتاه از تشکیل کابینه اش بعداز انتخابات ریاست جمهوری و شروع دولت دوازدهم ، اعدامها را گسترش داده و سرکوبهارا در دستور کابینه خود قرار داده است . نه باوری به دمکراسی دارد و نه باوری به اصلاحات و همفکرانش. هدف فقط حفظ نظام جمهوری اسلامی است . همان هدفی که در دوم خرداد سال ١٣٧٦ از طرف رهبر اصلاحات جناب خاتمی پایه گذاری شد و آنها هم تا به امروزش رساندند .
باید جمهوری اسلامی را نابود کرد. و کلیه جناحهای آنرا در یک تابوت میگذاریم و در گورستان تاریخ ننگ بشریت دفن خواهیم کرد.

 

Related posts

اولویتهای نشریه و انتظار از خوانندگان پرسش و پاسخ با سردبیر جدید نشریه سوسیالیسم امروز

Sosialism Imroz

جلیقه‌زردها: شورش کم‌درآمدها

Sosialism Imroz

اسلام وتسلیم نقطه مقابل آزادیند (قرآن رابا زبان مادری بخوانیم)

Sosialism Imroz

Leave a Comment