سال ١٣٩١ بود که آتش به جان کلاس درسشان افتاد و 13 تن از دختران شینآبادی را به خود گرفتار کرد .آنها اکنون پنج سال بزرگتر شدهاند، اما درمانشان هنوز به سرانجام نرسیده است.
در این حادثه ۲۴ دانش آموز دچار سوختگی شدند و ۱۳ نفر از آنها جراحات جدیتری برداشتند.از این اتفاق پنج سال میگذرد، اما درمان این ۱۳ دختر همچنان به فراموشی سپرده شده است .
شرمآور است وقتی خانوادههای جانباختگان و آسیبدیدگان حادثه تلخ آتشسوزی مدرسه شینآباد در سالروز آن روز نحس، پنج سال گذشته را جزو تلخترین ایام حیات خود بدانند. شرمآور است که تا به امروز نیز فرزندان اینخاک هنوز در آتش بیمسئولیتی مسئولان بسوزند و دم برنیارند مگر به ضجه، آه و حسرت. حسرت حیاتی که دیگر رنگ خوشی بر ایشان نشان نمیدهد و حسرت رویاهای ناکامی که در آتش سوختند اما دردآورترین بخش موضوع، بیاهمیتبودن جان و کیفیت حیات مردم براي بخشی از مسئولانی است که تنها به تحکیم جایگاه خود دل بستهاند. گویا برای ایشان مهم نیست که مردم در چه وضعیتی به سر میبرند و حال و روزشان چگونه است.
پس از گذشت پنج سال، هنوز خانوادههای کودکان شینآبادی برای دریافت هزینههای درمان یا دیه فرزند خود، اسیر راهروهای بیانتهای ادارههاي ذیصلاح تهران هستند. دولتمردان برای ساکت کردن رسانهها و انحراف افکار عمومی، وعدههایی پر طمطراق میدهند اما در مقام عمل و زمانی که جامعه قدری از اصل موضوع دور شده است، به هیچ یک از آن وعدهها عمل نمیکنند.