لنین تئوریسین بزرگ و رهبر انقلاب سوسیالیستی، مؤسس حزب پرولتری طرازنوین و برپاکنندۀ نخستین دولت سوسیالیستی کارگران و دهقانان جهان میباشد.
گوشهای در سراسر جهان نیست که نام لنین شناخته نشده باشد. نام او با بهترین دست آوردهای انقلابی قرن بیستم پیوند دارد. افکار جاودانی او تأثیر عمیقی در روند پیشروی جهان داشته و دارد. قرنها خواهد گذشت، اما نام لنین از خاطرۀ میلیونها انسان زدوده نخواهد شد، زیرا او نمودار فصل تازهای در زندگی بشریت است.
ارثیۀ تئوریک و ایدئولوژیک لنین، عظیم و پایانناپذیر است. او دانشمند بزرگ انقلاب و انقلابی برجستهای از نقطه نظر عملی میباشد. امروز هیچ رشتۀ تئوریک و یا عملی نهضت انقلاب وجود ندارد که با نبوغ لنین روشن نشده باشد. آثار او کمک میکنند که جریان پیچیدۀ گذشته و آینده را بهتر درک کرده و آتیۀ کمونیستی را به طور علمی پیشبینی کنیم.
در میان تغییرات بزرگ اجتماعی، لنین به آزادی زن، شرکت او در نهضت انقلابی، مبارزه برای برابری واقعی زن و مرد در جامعه و خانواده توجه زیادی داشت و تغییرات عظیمی که در این باره در قرن ما بهوجود آمده از لنین است.
همه میدانند که در طی قرون، زن مظلومترین، تحقیرشدهترین موجود میان همه مظلومان و استثمار شدگان بوده است. در همۀ ادوار تاریخ دانشمندان اجتماعی و فیلسوفها کوشش میکردند که این وضع ناهنجار زن را در اجتماع درست جلوه دهند.
دانش بورژوازی در برخورد با موضوع زن از مرتجعترین عقاید دوران بردگی و فئودالی سرچشمه میگیرد. دانشمندان جامعهشناس بورژوا میخواستند برای پستی زن و ناقابلی او در درک درست، یک توضیح علمی بدهند. آنها مصرانه میگفتند که وضع پست زن در اجتماع وابسته به خصوصیات ساختمان بدنی اوست، وظائف مادری، تنها خاص او است و علاقۀ او به کارِ خانه و پرورش کودکان میباشد.
متفکران گذشته که دارای افکار پیشرو بودند از منافع زن دفاع میکردند، بهخصوص اهمیت آزادی اجتماعی او را متذکر میگشتند و با متفکرین مرتجع در میافتادند. مثلاً فیلسوفهای مترقی فرانسه که مخالف فئودالیسم بودند و پس از آنها هم «اوتوپیستها»۱ و سوسیالیستهای تخیلی همین عقاید را دنبال میکردند.
انگلس هنگامیکه ارزشهای بزرگ شارل فوریه۲ (Ch. Fourier) را برمیشمرد چنین مینویسد او نخستین کسی است که میگوید: «در هر اجتماعی میزان آزادی همگانی بستگی به میزان آزادی زن دارد.»
دمکراتهای انقلابی روسی مانند بلینسکی (Belinski)، چرنیشوسکی (Tchernychevski) و دیگران خواهان برابری زن و مرد بودند. چرنیشوسکی مینویسد: «چه روحیه درست، قوی و تیزبینی طبیعت به زن داده است. این روحیه به درد اجتماع نمیتواند بخورد، زیرا اجتماع آن را به دور می اندازد، له میکند، خفه مینماید، در حالیکه تاریخ بشریت میتوانست ده برابر زودتر به جلو برود اگر این روحیه به جای دور افتادن و از بین برده شدن به کار گرفته میشد.»
دمکراتهای انقلابی میخواستند که در آموزش و پرورش زن تغییر اساسی داده شود و میگفتند که او باید در همۀ شئون زندگی اجتماعی شرکت داشته باشد و زن و مرد از نقطه نظر قانون مدنی باید برابر باشند.
مسئله را به این شکل مطرح کردن در واقع برای آن دوران، انقلابی و شجاعانه بود، اما دمکراتهای انقلابی نتوانستند ریشهها و علل اجتماعی نابرابری زن را روشن سازند و راههای صحیح را برای آزادی او نشان دهند. تنها کارل مارکس و فریدریش انگلس پایهگذاران کمونیسم علمی قوانین عینی نشو و پیشرفت جامعه انسانی را کشف کردند و توانستند این مسئله را حل نموده و توضیح دهند. آنها همۀ «تئوریهای» ارتجاعی را بهدور انداختند و در آثار خود ثابت کردند که پایۀ بردگی زن علل اجتماعی و اقتصادی دارد و زیردست بودن زن از روزی به وجود آمده است که مالکیت خصوصی وسائل تولید به میان آمد. این پیش آمد از یک سو، زن را وابسته به شوهر و پدر کرد و از سوی دیگر صحٌه بر بردگی اجتماعی او گذاشت. زن برده، دهقان، قابل خرید و فروش و بعداً پرولتر شد.
در نخستین برنامۀ مارکسیسم «مانیفست حزب کمونیست» کارل مارکس و فریدریش انگلس مینویسند که تنها برقراری مالکیت احتماعی میتواند در وضع زن که امروز نقشش تنها آلت تولیدبچه بودن است تغییر بهوجود آورد.
بزرگترین کار لنین در این است که با در نظر گرفتن دوران تاریخی جدیدی، دوران امپریالیسم و انقلابهای پرولتاریائی، تئوری مارکس و انگلس را در بارۀ زن گسترش داده و مشخصتر کرده است.
موضوع زن در نظریۀ مارکسیستی-لنینیستی جداناپذیر از مسئلۀ اجتماعی بهطور کلی است و حل آن به طور قاطع وابسته به تغییر انقلابی اجتماع است. این جزئی است از مسئلۀ انقلاب پرولتاریائی، پیروزی و نیرومندی دیکتاتوری پرولتاریائی و ساختمان جامعه نوین کمونیستی.
در پایان قرن گذشته لنین علاقۀ زیادی به موضوع آزادی زن ابراز میداشت. در یکی از گفتگوهایش با کلارا ستکین (Klara Zetkin) در بارۀ برخورد کمونیستها به موضوع و مسائل مربوط به زن میگوید: هیچ کار درستی را نمیتوان بدون تئوری مارکسیستی انجام داد و در اینباره هم کمونیستها باید اصول بسیار درست و روشنی را رعایت نمایند.
در ۱۸۹۹ آنگاه که لنین در تبعید بود و تنها با نامه در بارۀ مسائل مورد نظرش با حزب بحث میکرد و مسائلی را که لازم میدانست در نشریات پنهانی منتشر شود، مینوشت، «زن و مسئلۀ کارگر» را نوشت و در همان زمان او به ن-کروپسکایا (N. Kroupskaia) کمک کرد که طرح یک نشریه به نام «کارگر زن» را که کروپسکایا نوشته بود کامل نماید و پس از آن این نشریه در سال ۱۹۰۱ در روزنامه «ایسکرا»(Iskra) در خارج منتشر شد. این نخستین کتابی است که سوسیال دموکراسی انقلابی روس در آن نظریۀ خود را در بارۀ موضوع زن مطرح کرده است و زن را جزء جداناپذیر امر پرولتاریائی، بهطور کلی دانسته است.
در بیش از پنجاه اثر لنین میتوان تجزیه و تحلیل مسائل گوناگون مربوط به آزادی زن را دید. از جمله در بارۀ وضع زن و کودک در جامعه سرمایهداری، هدفها و وظائف نهضت انقلابی زن در روسیۀ تزاری و مقام او در مبارزۀ پرولتاریائی بهطور کلی و همچنین در بارۀ شرکت زن در انقلاب، امکانات آزادی واقعی او و نقش وی در ساختمان سوسیالیسم و نهضت بینالمللی زن.
در یک گروه از آثار لنین که در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم نوشته شده، لنین وضع سراپا تحقیر شدۀ زن را که در فشار است در جامعه استمار کننده نشان میدهد.
لنین توجه خاصی به وضع رنجبار زنان دهقان نشان میدهد، زنانی که در آن دوران اکثریت زنان زحمتکش روسیه بودند. او بدی و نادرستی روند سیاسی و اجتماعی روسیۀ پیش از انقلاب را نشان میدهد، کار زنان را روی زمینهای بزرگ اربابی برای مثال میآورد، که زنان میبایستی برای پرداخت قیمت زمینهائی که دهقانان برای کشت گرفته بودند با کار خود بر روی زمینهای ارباب بپردازند.
لنین به شدت، استثمار وحشیانۀ زنانی را که در خانه کار میکردند، محکوم کرده است و تذکر میدهد که این نوع کار بی برو برگرد با شرایط ناسالم محیط و ساعات زیاد و بیمرز کار وابسته است.
در بعضی از آثار خود، لنین برخورد خود را در بارۀ کار زنان در صنعت با در نظر گرفتن رشد سرمایهداری روشن مینماید. با اینکه سرمایهداران زن را به صورت وسیلهای که وحشیانه استثمار میشود، در آوردهاند، لنین به شرکت او در کار تولیدی همانند یک پدیدۀ مترقی مینگرد، زیرا این شرکت، زن را از محیط تنگ خانواده و آشپزخانه بیرون میکشد و آگاهی طبقاتی او را بالا میبرد و او را وارد مبارزۀ پرولتری میکند.
لنین در بارۀ دو جنیه این مسئله چنین مینویسد: «هیچ جای تردید نیست که این گروه از مردم در کارخانهها در موقعیتی بس دردناک قرار داده شدهاند…، اما با همۀ اینها ارتجاعی و خیالپردازانه است اگر کار زنان و جوانان در صنعت قدغن شود و خواهان ادامه شکل زندگی پدرشاهی باشیم که این نوع کار را نمیپذیرد. با درهم ریختن شکل زندگی پدرشاهی این قشرها… با شرکت مستقیم آنها در تولید اجتماعی و صنعت بزرگ مکانیکی، نشو و نمای آنها تقویت میشود و استقلال آنها زیادتر….»
با همۀ اینها لنین تذکر میدهد که در شرایط جامعه بوژوازی، سیر پیشروی دخالت زن در تولید اجتماعی با آزاد شدن او پایان نمییابد و نمیتواند هم چنین باشد. برعکس، کار او و خود او به عنوان زحمتکش، وسیلۀ استثمار سرمایهداری قرار میگیرد و وسیلهای برای افزودن بر منافع آنها میشود. (سرمایهداران با دنبال کردن سیاست حقوق کمتر برای کار زن موفق میشوند که دستمزد کارگران مرد را پائین بیاورند و بدینطریق شکافی در طبقۀ کارگر به وجود آورند.)
لنین مرتب هماهنگی هدفها و وظائف مبارزه برای آزادی زن و مبارزۀ عمومی طبقۀ کارگر در راه آزاد شدن همۀ زحمتکشان از استثمار و برانداختن سرمایهداری و برپا ساختن سوسیالیسم را تذکر میدهد.
نظر اساسی آثار لنین در این است که وظائف و منافع کارگران زن و زنان دهقان چیز خاصی نیست و جدا از وظائف و منافع پرولتاریا به طور کلی نمیباشد. همۀ مسائل مربوط به منافع کارگر زن و یا زن دهقان، در بارۀ کارگر مرد و مرد دهقان هم صادق است و درخواستهای مشترک زحمتکشان در مبارزات آنها علیه استثمار کنندگان، سرمایهداران و زمینداران نمودار میشود. و بههمین مناسبت لنین به شدت علیه سازمانهای زنانۀ بورژوائی بود، که کوشش میکنند زن از مبارزۀ طبقاتی دور بماند و او را به سوی راه نادرست مبارزه میان دو جنس میرانند.
لنین مینویسد: «قدم اساسی، برانداختن مالکیت خصوصی بر زمین، کارگاهها و کارخانهها میباشد. این است و تنها همین است که راه آزادی کامل و اقعی زن را باز مینماید.»
لنین به طور منظم و بارها لزوم شرکت فعال زنان را در مبارزات انقلابی پرولتری نشان میدهد.
از همان آغاز نهضت کارگری، لنین در بارۀ این مسئله میاندیشید: چگونه میشود آگاهی را در کارگران زن و زنان دهقان بیدار کرد و چگونه میتوان آنها را بهشرکت در سازمانها و جنبش تودهای واداشت.
پس از آن لنین این تز بسیار مهم را تنظیم نمود: بدون شرکت بخش عظیمی از زنان زحمتکش، انقلاب سوسیالیستی نمیتواند وجود داشته باشد. لنین مطمئن بود که شرکت زنان در جنبش انقلابی، آزادی کامل آنها، برابری آنها، نه تنها برای خود زنان لازم است، بلکه برای همۀ زحمتکشان و استثمار شدگان واجب است.
شرکت زنان در جنبش انقلابی روسیه
گسترش جنبش کارگری در روسیه، کار سیاسی و سازمانی که حزب لنینیستی در میان کارگران زن و زنان دهقان نمود به کشانده شدن و درگیر شدن زن در مبارزۀ سیاسی انقلابی علیه استبداد و سرمایهداری داری کمک زیادی نمود.
لنین معتقد بود که نهضت زنان باید یک نهضت تودهای باشد. او میگفت: «ما کمونیستها میخواهیم که هر آنچه که کارگر زن، زن کارگر، زن دهقان و حتا زنان و مردان قشر متوسط شهری را در فشار میگذارد، از میان برداریم . حتی این امر از خیلی جهات شامل زنان وابسته به طبقات مرفه هم میشود. در جامعۀ سرمایهداری، زن زحمتکش از دو فشار رنج میبرد، یکی چون عضو طبقۀ کارگر است و دوم برای اینکه زن است، اما زنان دیگر طبقات هم از بیحقی خود رنج می برند و آنها هم به موفقیت مبارزه برای حل موضوع زن علاقمند میباشند.»
سوسیال دمکراسی انقلابی به ابتکار لنین حتی پیش از ایجاد حزب در کار تبلیغاتی خود در میان زنان زحمتکش از اعلامیهها و دیگر نشریات مخفی استفاده میکرده است. یکی از نخستین اعلامیهها که در بارۀ مبارزۀ آزادیبخش طبقۀ کارگر به دست خود لنین در سال ۱۸۹۵ در زندان نوشته شده بود برای کارگران و کارگران زن کارخانۀ «تورنتون»(Thornton) در پترسبورک بود.
رزونامۀ ایسکرا که به دست لنین در سال ۱۹۰۰ بوجود آمد و در خارج به چاپ میرسید و از راههای پنهانی در روسیه پخش میشد نقش خاصی در بیدار کردن و آگاهی زنان زحمتکش داشت. خواستهای حزب برای آزادی زن در نخستین برنامه حزب کارگری سوسیال دمکرات روسیه منعکس گردید که در کنگرۀ دوم حزب در سال ۱۹۰۳ به تصویب رسید. این برنامه خواهان مواد زیر بود:
حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برای همه، چه مرد و چه زن، برای همۀ مردم بدون در نظر گرفتن جنسیت، مذهب و ملیت. آموزش عمومی و تخصص اجباری و رایگان برای همۀ کودکان از دو جنس، کار روزانۀ هشت ساعته، ممنوع کردن کار برای افراد کمتر از ۱۶ سال، ممنوعشدن کار زن در صنایعی که ممکن است به تندرستی آنها زیان وارد سازد، ایجاد شیرخوارگاهها، دادن مرخصی با حقوق به زنان برای زایمان، دادن ساعات آزاد برای شیردادن، زیرنظر گرفتن و حمایت کار زن.
نخستین انقلاب روس در ۱۹۰۵ که در واقع مرور همگانی انقلاب ۱۹۱۷ بود، تعداد زیادی زن را به جنبش انقلابی کشید و این امر در واقع برای آنها آشنائی با آتش بود. کارگران زن نه تنها در میان اعتصابکنندگان و تظاهرکنندگان بودند، بلکه در سنگرها هم بودند. لنین در مقالۀ خود «درسهای قیام مسکو» که نمودار شجاعت و قهرمانی زنان است چند نمونه از کارهای آنها را آورده است. مانند: «کراسنایا پرزنیا» (Krasnaia Presnia) دو دختر جوان پرچم سرخ را پیشاپیش جمعیت ده هزار نفری می بردند که قزاقها پیدایشان شد. آنگاه این دو دختر خود را به جلوی آنها رساندند و فریاد کشیدند: «ما را بکشید، تا ما زنده هستیم شما به این پرچم دست نخواهید یافت….» لنین مینویسد: «این نمونههای بیباکی و قهرمانی باید برای همیشه در وجدان کارگران نقش ببندد.
روزنامۀ بلشویکی پراودا نقش بزرگی در پرورش ایدئولوژیکی زنان زحمتکش بازی کرد. مقالههایش علل فشاری را که بر روی زنان زحمتکش در اجتماع سرمایهداری وارد است روشن مینمود و اطلاعات و دستور برای مبارزه می داد و اصول انترناسیونالیسم پرولتاریائی را پخش میکرد.
نقش بسیار مهم پرورش و گسترش جنبش انقلابی زن به عهدۀ ماهنامۀ (Rabotnitsa) یا «کارگر زن» ارگان حزب بلشویک واگذار شد. این مجله به ابتکار لنین در سال ۱۹۱۴ به وجود آمد.
همزمان با تبلیغات در میان زنان کارگر، به خاطر جداکردن آنها از جنبش زنان بورژوائی و کشاندن آنها به یک مبارزۀ انقلابی فعال، لنین و حزب توجه بسیار به تربیت انقلابیون حرفهای داشتند که میتوانستند به موازات دیگر فعالیتهای انقلابی ، کار تبلیغ سیاسی را در میان کارگران زن بنمایند.
نام زنان بلشویک وانقلابی حرفهای مانند کروپسکایا (همسر لنین)، ماریا اولیانوا (Maria Oulianova) (خواهر لنین)، الکساندرا کولونتای (Alexandra Kollontai) (اولین زنی که به سفارت رسید و سفیر شوروی در سوئد گردید)، اینس آرماند (Iness Armand) و تعداد زیادی زنان انقلابی دیگر، مشهور خاص و عام میباشد.
در پرتو کار سازمانی و تبلیغاتی حزب لنینی، زحمتکشان آماده شدند که در انقلاب دمکراتیک بورژوائی ماه فوریه شرکت نمایند. این را دیگر همه می دانند که زنان فعالانه در این انقلاب شرکت داشتند. روز هشتم مارس (۱۹۱۷) برابر با ۳ فوری۳3، روز بینالمللی زنان، زحمتکشان زن به کوچههای پتروگراد ریختند و علیه تزاریسم، جنگ امپریالیستی و قحطی اعتراض کردند. س. ساموئیلوا (C. Samoilova) انقلابی بسیار معروف در خاطراتش در این باره چنین مینویسد:
«این تظاهرات انقلابی زنان زحمتکش که از کینه نسبت به ظالمین ابدی میجوشید، جرفهای بود که آتش انقلاب فوریه را روشن کرد، آتشی که تخت تزاری را خاکستر کرد.»
حزب لنینی به کار تبلیغات در میان زنان در دوران تدارک انقلاب بزرگ سوسیالیستی اکتبر اهمیت زیادی میداد و برای این هدف، حزب فعالیت زیادی کرد، زیرا این یکی از شرایط نزدیک کردن انقلاب سوسیالیستی بود.
در همه جا سازمانهای کار و یا نهضت زن بوجود آمد و همچنین کمیسیونهائی که وظیفه شان تبلیغ در میان زنان بود تشکیل گردید. زنان با پدران، برادران و شوهران خود پیروزی انقلاب کتبر را تدارک دیدند. آنها عضو گارد سرخ شدند و گروههای خدمات بهداشتی ایجاد نمودند و مدارس پرستاری باز کردند. در برابر کارخانهها و ستادهای فرماندهی انقلاب به پاسبانی پرداخته و در حمله به کاخ زمستانی شرکت نمودند. در سنگرهای پتروگراد و مسکو و کیف و مینسک و شهرهای سیبری، اورال و آسیای مرکزی و ماوراء قفقاز جنگیدند. با شرکت قهرمانانۀ خود در انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر زنان درخشندهترین صفحات تاریخ جنبش کارگران زن، در روسیه را نوشتند.
در چندین مقاله و سخنرانی، لنین نقش زنان را در مبارزه برای پیروزی اکتبر بسیار ارجمند دانسته است. او میگفت:
«در پتروگراد و در اینجا (مسکو)، در شهرها و مراکز صنعتی دور افتاده، زنان پرولتر هنگام انقلاب خوب مقاومت کردند. ما بدون آنها نمیتوانستیم پیرئزی را بدست بیاوریم و یا به زحمت موفق میشدیم. این است عقیدۀ من.»