Simroz.org
مقالات

عامل بیسوادی زنان جمهوری اسلامی و دین اسلام است!

آذر کیمیا
اخیرا مسئولین نهضت سواد آموزی ایران از” فاصله ٢٠ درصدی بیسوادی زنان با مردان” سخن گفته اند. اعلام کرده اند یک میلیون و هشتصد هزار بیسواد زن در کشور وجود دارد. در عین حالاین آمار را “پیشرفت” خود و نظامشان میدانند که از” ٤٠ درصد” سابق اکنون به چنین رقمی رسیده است!
اما همین مقامات و دیگر ارگانهای مشابه دولتی پیشتر از قریب به ١٠ میلیون بیسواد و کم سواد در کشور گزارش داده بودند، که بنظر میرسد این رقم واقعی ترباشد و کاهش هم پیدا نکرده است. گفته بودند که اكثریت انها را زنان و دختران تشکیل می دهند. شما وقتی قانون و فرهنگ و دولت را جنس نر و مردسالارانه و اسلامی تشکیل بدهد جز این نتیجه دیگری نخواهد داشت. در جامعه و در همه شئونات میبیند علیرغم توانائی و ظرفیتهای بالای زنان و دختران نه تنها راه ادامه سواد آموزی برای خیلی بسته است که آنهای نیز فارق التحصیل میشوند با مشکلات عدیدی مواجه هستند و قادر به کسب شغل مناسب نخواهند بود. اگر از چرندیات اسلامی عبور کنیم که زن را “ضعیفه” میداند، واقعیت امر به ما نشان می دهد هر جای یک حکومت دینی، چه شعیه یا سنی، در قدرت است زن در آن مملکت هیچ ارزش و جایگاهی ندارد. آنها طبق قوان اسلامی و قران زن را برای ارزای مرد و پرورش کودکانشان میخواهند، از اینرو این دین و حکومتش از بنیاد بیمار و ضد انسانی و ضد زن است و راه سواد آموزی زنان نیز پایان دادن به حضور چنین نظام و فرهنگی در زندگی زنان و جامعه است.
از این جهتعلل بیسوادی زنان نشعت گرفته از دین اسلام میباشد. بیسوادی زنان یکی از مشکلات عمده اجتماعی است. قوانین و فرهنگی و دولتی که زن را به این شکل از تحصیل و شراکت در امورات جامعه محروم نموده است علاوه به جنبه ضد انسای و ضد زن بودنش در خیلی زمینه های دیگر، از جمله در زمینه اقتصادی و پیشرفت اجتماعی به جامعه زیان بزرگ زده است. بیسواد کردن زنان موجب محدود بودن اشتغال می شود. بیشتر زنان کم سواد و بیسواد از نظر اقتصادی وضعیت خوبی ندارند و توان کسب درامد و نیز توانایی انها به مشارکت خلاق در فعالیت های اجتماعی محدود میشود. بیسوادی موجب کاهش توانایی زنان در ترقی زندگی شخصی و حیات خانواده نیز می شود. از نظر شخصیتی زنان کم سواد یا بیسواد با روشها و برنامه هایی که افراد با سواد برای حل مشکلات به کار می بندند بیگانه اند. مادران بیسواد یا کم سواد قادر به کمک به فرزندان خود در امر اموزشی نیستند و نمی توانند سر مشق خوبی در امر مطالعه به حساب ایند. در حالی که این مادران هستند با بچه ها و در خانه بیشترین وقت خود را با فرزندش میگذراند.
از انجا که بیسوادی شکست اجتماعی تلقی می شود، نزد کسانی که ان را تجربه می کنند احساس حقارت به بار می اورد اغلب زنان بیسواد از این که نمی توانند با عدم مهارت های پایه کنار بیایند دچار عقده شده اند بسیاری از انان به دقت اموزش های شفاهی یا دستوراتی در ذهن خود اندوخته اند تا از اجبار به خواندن و یاداشت بر داشتن پرهیز کنند. بعضی دیگر یاد گرفته اند در محیط خود پرسه زنند و دورتر نروند تا گرفتار مشکلات نشوند. برخی از انها نیز برای پر کردن فرمها در خواستها و غیره متکی به یکی از همراهان با سواد می باشند به جای ان که فرم را در محلی که گرفته اند پر کنند به خانه برده و با کمک دیگران پر کرده و روز بعد بر می گردانند. گاهی اوقات روشهایی که برای پنهان کردن زنان بیسواد به کار برده می شود یافتن افراد دارای سواد خواندن و نوشتن و حتی افراد بیسواد را مشکل می سازد و انها همچنان به عنوان بخش بزرگی از جمعیت زنان کم سواد و بیسواد باقی می مانند. میتوان از عوارض بیسوادی و کم سوادی در جهان امروز و ایران تحت حاکمیت اسلامیها زیاد نوشت و گفت. اما آنچه که برای زن ایرانی و مردم ناراضی که چنین موقیعیتی پیدا کرده اند راه حل و پایان دادن به این نوع رفتار زننده با زنان است.
بنظر من ریشه را باید در دین و خصوصا دین جهالت اسلام شیعه گری دید، راه حلی نیست جز سرنگون کردن جمهوری اسلامی. آینجا است که زن نه تنها به عنوان تحصیل گر که در سطح شهروند برابر محصوب نمی شود.این که دین اسلام زن ستیز است و زن را مانند کالایی کم ارزش و الت دست مرد می داند تردیدی نیست. رژیم اسلامی از بدو روی کار امدن نخست بر پیکر زنان کشورمان کیسه و روکش سیاه رنگی پوشاند و ان را به صورت انسان هایی غم گرفته و ماتم زده در اورد. چنانکه گویی این بانوان رهسپار مجلس ختم و سوگواری اند انگاه رژیم انهایی که در ادارات و سازمان ها منشا کار و خدمات پر ارزش بودند بیرون کرد و خانه نشین نمود. زنانی که در غیاب مرد نان اور خانواده بودند این جور و ستم بی پایان زندگی را بر زنان بیرون رانده شده تیرو تار کرد و خانواده ها را از هم پاشید. بی ارزش بودن زن همین بس کافی است که او ناچار است پیش از زناشویی رضایت و اجازه پدر مادر که رلی ندارد و پس از زناشویی از شوهر خود برای گرفتن گذر نامه و سفر به کشورهای دیگر همراه داشته باشد . در همه این حالات با زن مانند کودک خردسال و یا فرد دچار بیماری روانی رفتار می شود. در حالی که خود حاکمان و حامیان اسلام واقعا روانی هستند.
جارو کردن همه قوانین مذهبی و حکومت اسلامی و استقرار قانون و نظام پیشرو و سوسیالیسی و برابری طلبانه همراه خواهدبود با پایان دادن به ستم و نابرابری و بی سوادی و کم سوادی زنان و همه شهروندان
نابود باد اسلام و جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی زنان
منبع: شماره ٤٣ نشریه سوسیالیسم امروز
www.simroz.org
١٨ فروردین ٩٧
٧ آوریل ٢٠١٨

Related posts

باز هم عوامفریبی و تهدید خامنه ای در قبال کارگران ! ابراهیم باتمانی

Sosialism Imroz

نه به حجاب اجباری

Sosialism Imroz

“انقلاب” به کدام سو؟ جریان سلطنت و مجاهد چه فرقی با جمهوری اسلامی دارند؟

Sosialism Imroz

Leave a Comment