تینا خلیفه ای
انتوان چخوف ميگويد بدترين نوع بشر كسي است فهم كم و اعتقاد بسياري دارد.
اعتقاد در حد ميانه اش خوب و قابل پذيرش است چون فرد را به دور از افراط نگاه ميدارد اما وقتي به مطلقيت پيوست
بايد گور جامعه را كند!!در ميان اين واژه ها به زن مطلقيت خود را در اين صفات لطيف، كالاي جنسي، ضعيف، كم عقل، از خود گذشته، فداركار و برده قبولانده اند.اگر به تبليغات تلويزيوني از تبليغ شامپو و صابون گرفته تا ماشين و لوازم الكتريكي نگاه كنيم زنان برهنه يا نيمه برهنه يا حتي با پوشش كامل را ميبينم كه در حال تبليغ براي محصولي هستند و ان ها را تخليه جنسي ميكنند و در ازاي استفاده جنسي به ان ها مقداري پول ميدهند كه كالا هم
محسوب شوند!!كه نقشه اي بسيار حساب شده و دقيق از طرف دستگاهاي امنيتي و كشور هاي ذي نفوذ است.
روزانه شاهد حال ان هستيم كه بخشی از زنان موجود درمقام هاي عالي رتبه كشورهاي قدرتمندجهان، زنان را تشويق به ازادي و اعتراض براي حقوق خود ميکنند، گاه از طريق ازادي براي جسم و طرز پوششان (عربستان صعودي و ایران و افغانستان)گاه براي حقوق “كارگري” و مديريتيشان(بريتانيا،اسكاتلند)و يا گاه ضديت براي دين يا عقيده اي كه مانع ازادي واقعي زنان ميشود (فرانسه،سوئد،نيوزلند،كانادا).
اما اعتراضات صورت گرفته بيشتر جنبه ي صوری، غیر طبقاتی و غیر ریشه ای و بعضا نیز شکل سكسي دارد. از نشان دادن سينه گرفته تا نوشتن ايات انجيل و قران… بر روي بدن زن در حالي كه همان زناني كه ما را تشويق به اعتراض ميكنند خودشان روش متفاوت تري را انتخاب كرده اند از نوع پوشش و راه رفتن گرفته تا حرف زدن و اعتراض!!
مثلا هيچوقت ترزامي يكي از قدرتمند ترين و پر نفوذترين زنان اروپاي مركزي نميگويد اسلام كثيف است و ضد يك دين خاص با منظور بدي حرف نميزند يا فحش نميدهد يا حتي بدنش را پلاكارد تبليغاتي نميكند…بلكه زبان و سياست ديگري براي حل افراط ديني و فاندامتاليسم در چهارچوبه ي قانون خود دارد.مفاهميم و معاني كه براي حقوقمان يا حتي ان ديدگاهي كه از خواسته و حقوقمان به ما داده اند سراب است!!از ما ميخواهند وقتي ازاديمان را فرياد ميزنيم بگوييم من دوست دارم هرچه ميخواهم بپوشم با هر كه ميخواهم سكس كنم و هرجور كه ميلم است رفتار كنم!!!خب در ظاهر اين ازاديست اما باطن ان خود دام ديگري براي چاهيست بسيار عميق تر از چاله.
بنياد زن بودن يعني حقي كه او از انسان بودن، مساوي بودن و حق كار دانشگاه اينده و دولت داري و اينكه او اختيار كامل جسم خود را بدون بهره برداري كالايي دارد.بدون معيار هاي زيبايي كه ويكتوريا سكرت و دي ژانژ فرانسه براي زن تعيين كرده، ازاد ساده باهوش و برابر.انچه ما از خودمان به جامعه نشان ميدهيم بازتابيست از الگوهاي درونيمان!!!
به كودكان خودمان و جامعه و اطرافيانمان ياد بدهيم مثلا در تبليغ يك خمير دندان مواد تشكيل دهنده ي خميد دندان و
كيفيت ان مهم است نه زني كه زيباييي جسم و لبخندش محسور كننده است.برای درک بهتر اینکه بدانیم زن در هرجامعه و اجتماع چه جایگاهی دارد، باید به نوع دیدگاه آن جامعه نسبت به زن توجه ویژه داشته باشیم که آیا در آن جامعه زن با شخصیت خود به اجتماع معرفی شده یا با جسمیتش؟ اگر زنان معتقد باشند هیچگونه تفاوتی با مردان در اثرگذاری
برجامعه ندارند در تقسیم وظیفه اجتماعی حضور پیدا می کنند. این دیدگاه باعث می شود جامعه نیز زنان را نپذیرد و در مقابل آن دافعه داشته باشد. جامعه نیز در عقب ماندن زنان از جایگاه
واقعی شان مقصر است. هنوز هم برای جامعه قابل تصور نیست زنی مدیر بخشی شود. برخی حتی حضور زنان در مناصب را دور از شان آنها می دانند.اينها نتيجه ي جامعه طبقاتی، منفعت سرمایه داری و نقش منفی ادیان و مرد سالاری به همراه تبليغات رسانه ها و نقشه گرداني هاي چند دهة اي است كه زن يك بعد خود را ببيند و جامعه نيز پذيراي ان باشد.
دور از معيار هايي كه برايمان تعيين كرده اند بيايد زن باشيم نه بنر تبليغاتي!!
منبع: شماره ٤٥ نشریه سوسیالیسم امروز
١ اردیبهشت ١٣٩٧
٢١ آوریل ٢٠١٨
www.simroz.org
