Simroz.org
مقالات

آينده انقلاب در ايران مخاطرات و مسئله كُرد

زاگرس ابراھیمی

انقلاب در لغت برگشتن از حالی به حالی، دگرگون شدن، تغییر و تحول است و در اصطلاح رایج جهان تلاش عده ای برای واژگون کردن حکومت و ایجاد حکومتی نو به منظور تغییرات اساسی و بنیادین در تمام نهادها، مناسبات ساختار سیاسی و اجتماعی و جایگزینی سازمان نوین و مطلوب در چهارچوب اهداف و آرمانهای خاص است .
اصول انقلاب را به عنوان لوازم قطعی آن، می توان چنین دانست، تغییر بنیادها و نظام اجتماع، نوگرایی، آرمان خواهی خشونت سیاسی یا نظامی در مقابل نظام حاکم، با توجه به معنی و مفهوم کلی فوق، انقلاب دارای انواعی است به نام: انقلاب فرهنگی، انقلاب اداری، انقلاب سیاسی، انقلاب اجتماعی و…
به نظر من اصل انقلاب در كشوري براي تغيير و سرنگونی نظام آن، مخصوصاً در ايران هرچند سخت ترين مرحله يك انقلاب ميتواند باشد، اما نكته مهم تر از آن اين است كه چه راهکار و آلترناتیوی شکل داده ایم تا بدانیم بعد از آن انقلاب چه رويداد هاي سياسي- اجتماعی و شکل حکومتی ميتواند در كشور اتفاق بيافتد كه انقلاب انجام شده را به چه سويي هدايت كند. انقلابي باشد به نفع مردم يا بر ضرر مردم ، انقلابي باشد براي بهتر كردن وضع جامعه يا فقط تغيير چهره هاي حاكمان جامعه و كشور ، لذا مهمترين قسمت يك انقلاب در كشور ايران اين است كه آينده حاكميت آن از پيش براي آن برنامه ريزي شده باشد كه بتوان بعد از سرنگوني اين رژيم ، نظامي بر سركار بيايد كه وضعيت را به مراتب بدتر از اكنون نكند ، همانطور كه شاهد هستيم بيشتر “انقلاب “هايي كه براي سرنگوني كشورهاي خاورميانه رخ ميدهد هميشه با دخالت مستقيم و غير مستقيم دولت های منطقه و بخصوص قدرت هاي جهاني از جمله آمريكا و روسيه و انگلستان و … همراه بوده است.
لذا بعد از سرنگوني اين رژيم، چه به صورت “انقلاب توده ای”، يا از طريق جنایتکارانه ترین شکل حمله نظامي آمريكا و متحدانش، مردم ايران بايد سخت مواظب اين موضوع باشند و دخالت هاي منفی كشورهاي قدرتمند جهان را در تعيين نظام بعد از انقلاب را ناديده نگيرند. باید اکیدا توجه داشت که تنها طبقه کارگر متشکل و به میدان آمدن یک جنبش قدرتمند متکی به اهداف آزدیخواهانه و حزب سوسیالیستی و انقلابی، که هم از نظر سیاسی و اجتماعی و هم سازماندهی میلیس انقلابی خود را آماده کرده باشد، قادر خواهد بود که از سوی روند سرنگونی رژیم را بدون مشقت کمتری به سر آنجام برساند، و هم دست دخالتگران خارجی و مرتجعین داخلی را از سر جامعه و روند انقلاب آتی برای تامین یک آینده بهتر کوتاهتر نماید. در غیاب چنین آمادگی ای هیچ انقلابی بطور خود بخود به نفع کارگران و زحمتکشان تمام نمیگردد.
سعي ميكنم به چند خطر مهم كه بسيار ميتواند در تعيين آينده ايران دخيل باشد اشاره بكنم. اول، اینکه خود جمهوری اسلامی زمانی موجودیتش را در آستانه نابودی ببیند، در صورت دخالت دولتهای خارجی و یا عدم آمادگی ما صف انقلابیون و آزادیخواهان، بیش از هرزمانی برای جامعه خطرناکتر و خونریزترخواهد شد، و بهانه “دخالت خارجیها” را نیز مانند همیشه به دستاویزی برای اعمال جنایتکارانه اش تبدیل میکند. دوم، در صورتیکه راه برای دخالت، از جمله دخالت نظامی دولتهای خارجی، باز شود باید متوجه شد نه به نفع مردم که علیه آنها، به نفع خود رژیم، و در نهایت حتی بتوانند رژیم را نیز ساقط نمایند، و ایران مانند عراق و سوريه تحت سلطه قدرت هاي جهاني مانند آمريكا بيافتد، “مردم آزاد” نمیشوند، بلکه با سناریو بدتری روبرو میشوند و آن دولتها نیز سرمايه كشور را به تاراج میبرند، همانطور كه هميشه از زبان خود رهبران اين كشورها نيز شنيده ميشود كه در خاورميانه دنبال نفت و منافع خود هستند نه چيز ديگري .
سومین موضوع مهم وجود سازماني به اسم مجاهدين خلق ايران است كه مستقيماً از حمايت هاي امريكا و عربستان برخوردار است و از لحاظ فكري هم به مراتب مخرب تر از رژيم كنوني حاكم بر ايران است. اگر نگاه كوتاهي به وضعيت سياسي سوريه بندازيم كاملا اين موضوع براي ما آشكار ميشود كه اكثريت يا تمام جنبش و حزب هايي چه از لحاظ نظامي و سياسي همه به نوعي به يكي از قدرت هاي منطقه اي و جهاني وابسته اند و جنگ هاي نيابتي را براي آن كشورها انجام ميدهند ، سازمان مجاهدين خلق نيز از اين قاعده مستثني نيست. تصوركنيد آينده بعد انقلاب ايران را كه حتي ده درصد نيز احتمال اين وجود داشته باشد كه كشوري مانند امريكا از اين سازمان حمايت كند و آن قدرت را به دست گيرد !؟ آن زمان است كه جامعه اهميت مقاله اي كه مينويسم را به خوبي درك خواهند كرد زيرا بعد از گذشت چند سال از آن “انقلاب” مردم دوباره بايد براي سرنگوني اين رژيم نيز مبارزه كنند. پس هميشه و هر نوعی از”انقلاب” ممكن نيست كه وضعيت را از اين كه هست بهتر بكند و بسيار محتاطانه بايد به اين موضوع دقت كرد و سخت مواظب دخالت هاي قدرت هاي جهاني در تعيين نوع حاكميت آينده ايران بود .
ميخواهم به آينده كردستان ايران نيز نگاهي بيندازم. احزاب اپوزسيون كردستان ايران كه اكنون اكثريت آنها در اقليم كردستان عراق مستقر هستند هركدام از آنها برنامه اي كه براي آينده سياسي ايران و كردستان ايران دارند از جمله “استقلال كردستان ايران” ، “دمكراسي” و “فدرالیسم” در ايران است. طرحهای که نه تاریخا، همین امروز در جلو چشم همه با شکست و ناکامی و ویران شدن چند کشور انجامیده است، اکنون تعدادی میخواهند دوباره آنرا در ایران آزمایش کننند.
تصور كنيم ايران بعد از انقلاب يا ايران بعد از حمله امريكا و همپيمانان آن ، كه خون هاي زيادي ريخته و ويراني هاي زيادي به جاي خواهد گذاشت، اما بعد از جنگ و ويراني هاي حاصله از آن نوبت استقرار نظامي سياسي نوين در ايران و كردستان ايران ميشود. مشكل اول خواست استقلال كردستان ايران از طرف حزبي موصوم به پارت آزادي كردستان است كه كردستان ايران را به جنگي خانمان سوز ميكشاند به نحوي كه سالها به طول خواهد انجاميد و در نهايت مانند كركوك و عفرين قدرت ها از حكومت مركزي پشتيباني خواهند كرد و باز مانند سالهاي ١٣٦٠ ايران جنگ ميان حكومت مركزي و شهرهاي كردستان ايران شروع ميشود و در نهايت باز اين جوانان مردم هستند كه قرباني سياست اشتباه اين سیاستها ميشوند. موضوع بعد سيستم فدرالي در ايران است كه برخي ديگر احزاب كردستان ايران خواستار آن هستند حتي با نگاه سطحي نيز كاملاً اين موضوع مشخص ميشود که نه فقط تجربه ضدیت چنین طرحی با حق برابری شهروندی اثبات کرده است و شکست خورده در چند کشور همجوار ایران، كه ساختار اجتماعی و مبارزاتی ایران و به هیچ وجه مناسب حال چنین طرحهای نیست. شهر هايي مانند اروميه، کرمانشاه، میاندواب، نقده، شاهیندژ، تکاب و حتی تهران كه متشكل از شهروندان مختلف ترک و کورد، یا ترک و کرد و فارس زبان و غیره اند را چگونه میتوان در چنین طرح عملی نمود؟! ايلام نیز متشكل از دو'”ملت” كورد و لُر است، و كرمانشاه كه متشكل از كورد و فارس زبان است و و اهواز و خوزستان و … هم عرب زبان، به راحتي نميتوان مرزي بين اين “قوميت ها” تعيين كرد كه بتوان آن را اقليم عنوان كرد. مگر با جنگ و کشتار همدیگر! شبیه سوریه و عراق!
براي مثال احزاب اپوزسيون ناسیونالیست ترك، أروميه را به عنوان شهري ترك نشين ميداند و ناسیونالیسم كورد نيز آن را شهري كورد نشين، و اين موضوع خود نيز به خودي خود باعث به وقوع آمدن جنگ هاي داخلي ميگردد كه خون ها به خاطر آن خواهد ريخت و در نهايت نيز باعث دشمني شهروندان در ايران ميشود. حتي طبق تجارب گذشته اي كه از اين احزاب موجود است و طبق روانشناسي سياسي از این احزاب هيچ بعيد نيست كه به خاطر قدرت طلبي و … جنگ هاي داخلي ميان احزاب كورد رخ دهد همانطور كه در سالهاي ١٣٦٠ به بعد رخ داد .
پس درنهايت اگر انقلابی در ایران، پرچم و اهداف انقلابی و آزادیخواهانه نداشته باشد، اگر برای کلیه شهروندان آزادی و برابری یکسان نخواهد، اگر سوسیالیستی و مترقی نباشد میتواند به ابزاری برای ویران گردن بیشتر جامعه و راه اندازی جنگ و خونریزی نیز منجر گردد. در عین حال دست پلید دولتهای بزرگ جهانی منطقی نیز برای چپاول کشور باز خواهد شد، و رژیم ضد مردمی اسلامی و بخشی از ان نیز از آن موقعیت دوباره به نفع خود و کشتار مخالفین بهره می برند.
تنها هوشياري و انتخاب درست جامعه، خصوصا کارگران و زحمتکشان و آزادیخواهان است كه از وقوع چنين اتفاقاتي میتواند جلوگيري كند.

منبع: شماره ٤٥ نشریه سوسیالیسم امروز
١ اردیبهشت ١٣٩٧
٢١ آوریل ٢٠١٨
www.simroz.org

Related posts

برنامه “شفاف سازی” شده بودجه سال١٣٩٨کشور!

Sosialism Imroz

منشاء و جامعه شناسی تاریخی خانواده

Sosialism Imroz

زن بودن يعني حقي كه او از  انسان بودن و برابر بودن دارد!

Sosialism Imroz

Leave a Comment