نامه یک کودک زندانی بعد از ۲۱ سال زندان
چه کسی جوابگوی هدر رفتن ۲۱ سال از جوانی من است؟
کودک مجرمی که بعد از ۲۱ سال هنوز رنجش به پایان نرسیده است.
به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام؛ کودک مجرم وریا ساعد موچشمی پس از ۲۱ سال درد و رنج؛ با انتشار دادنامه ای وضعیت خود را توضیح می دهد. وریا ساعد موچشمی در زندان رجایی شهر را زندانی محبوس در زندان رجایی شهر است که در سال ۱۳۷۷ زمانی که ۱۷ سال سن داشت به اتهام مشارکت در قتل به اعدام و ۸۰ ضربه شلاق محکوم شد و در حال حاضر پس از ۲۱ سال تحمل حبس همچنان در زندان به سر میبرد.
او در نامه یی که سطر سطر آن با زجر و رنج و جوانی بر باد رفته اش عجین است، سیستم قضایی ظالمانه ای را به چالش می کشد که جان و حیات یک انسان را بازیچه امیال دیگران می کند چیزی که نامش را قصاص گذاشتند اما در حقیقت ابزار انسان کشی سیستم حاکم است. نامه درد آلود این کودک دیروز و مرد زجر کشیده امروز را می خوانیم:
«به نام عدالتی که وجود ندارد»
از ۱۷ سالگی تا به امروز یعنی ۴۰ سالگی پشت میلههای زندان… پس عدالت کجاست؟
اینجانب وریا ساعد موچشمی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، در سن ۱۴ سالگی برای کمک به پدر پیرم و خانواده، تحصیل و شهر و دیارم را ترک کرده و به تهران آمده و مدت ۳ سال بود که در فرودگاه بینالمللی امام خمینی تهران مشغول به کارگری بودم که در سال ۱۳۷۷ به اتهام مشارکت در قتل در آستانه ۱۷ سالگی به اعدام و ۸۰ ضربه شلاق محکوم شدم.
این در حالی است که در نزاعی که منجر به قتل محمد امامی (مقتول) منجر شد، درگیری و قتل توسط فردی به نام شهرام جلالی فرزند جمال صادره از رباط کریم، صورت گرفت و فردی دیگر به نام اسماعیل حسینی که به معاونت در قتل متهم شده بود به ۱۰ سال زندان محکوم گردید که پس از سپری نمودن ۳ سال و شش ماه تحمل حبس آزاد شد و متهم اصلی یعنی شهرام جلالی نیز توسط اولیاء دم و با واریز نصف دیه کامل فرد مسلمان در سال ۱۳۸۱ اعدام گردید و پس از آن بنده که از ابتدا بی گناه بوده و با داشتن سن کم و نداشتن سواد و اعترافات هم جرمهایم که کاملاً بلا وجه بوده و علم قاضی اکنون ۲۱ سال است که بلاتکلیف تحمل حبس مینمایم.
در این مدت علاوه بر از دست دادن جوانی و خانوادهام بارها اقدام به خودکشی کرده که مدارک آن در بیمارستان امام خمینی موجود میباشد.
این در حالی است که خانواده مقتول (اولیاء دم) سالها است که این پرونده و بنده را به حال خود در زندان رها کرده و با توجه به اینکه بارها از طریق درخواست حقیر و اعمال ماده ۴۲۹ از طریق اجرای احکام برایشان احضاریه صادر شد، اما تاکنون جوابی از سوی آنها داده نشده، که نهایتاً دادیار محترم اجرای احکام آقای “الله یاری” در سال ۱۳۹۶ با ابلاغ به بنده و خانوادهام برای آزادی حقیر مبلغ ۲۲۰ میلیون تومان وثیقه صادر نمود.
خانوادهام که از آن تنها یک برادر برایم باقی مانده با سعی و تلاش فراوان بعد از گذشت چند ماه توانست مبلغ وثیقه را تهیه کرده و به شعبه اجرای احکام مربوطه ارائه نماید، اما در آن زمان دادیار محترم تغییر کرد و خانمی به عنوان ریاست اجرای احکام منسوب گردیده که نظریه دادیار قبلی را رد نموده و با توهین به برادرم مبنی بر اینکه “شما ما قبل تاریخی هستید و فاقد ارزش اجتماعی هستید.” خواستار شد که تمام مراحل برای تعیین وثیقه و دریافت آن مجدد طی شود.
اکنون بعد از ۲۱ سال دوباره بیش از یک سال طول میکشد که روند اداری آن طی گردد، ضمن اینکه طبق قانون مصوبه سال ۱۳۹۲ افراد زیر ۱۸ سال به قصاص محکوم نمیشوند و تحمل بیشتر مجازات و عدم رسیدگی به پرونده حقیر، توسط مسئولان، اینجانب را که اکنون در آستانه ۴۰ سالگی بوده مجبور میسازند برای احقاق حق خویش اقدام به اعتصاب غذا کرده و تا پای مرگ پای آن بایستم که تا بیعدالتی که نسبت به بنده شده و عدم رسیدگی و سهل انگاری دادیار جدید اجرای احکام شعبه ۱ دادسرای عمومی و انقلاب رباط کریم و سنگ اندازی ایشان را بر همگان روشن سازم.
ضمن اینکه مگر اعمال ماده ۴۲۹، یک قانونی مصوب نیست که بنده ۴ بار اقدام به آن نمودهام؟ مگر میشود هر قاضی و دادیاری که هر چند مدت شعبههایشان تغییر میکند، قانونی مختص به خود داشته باشند، پس عدالت کجاست؟
چه کسی جوابگوی هدر رفتن ۲۱ سال از جوانی من است؟ آیا اجرای عدالت فقط برای تبلیغات و فریب اذهان عموم و رسانهها است؟
آیا «عدل و داد» فقط برای داد و بیداد و اهانت به خانوادههای زندانیان توسط قضات، و اجرای احکام به میل خودشان است؟
وریا ساعد موچشمی / زندان رجایی شهر کرج
۲۶ مرداد ۱۳۹۷″