(سوره بقره) (آيات٢٥٦و٢٥٧)
“كاردين بااجبارنيست راه هدايت وضلالت برهمه كس روشن گرديد پس هركه ازراه كفروسركشى برگرددوبراه ايمان وپرستش خداگرايدبرشته محكم و استوارچنگ زده كه هرگزنخواهدگسست وخداوند(بهرچه خلق گويندوكنند)شنوا و داناست.خدايار اهل ايمان است آنانراازتاريكيهاى جهان بيرون آوردوبعالم نوربردو آنانراكه راه كفرگزيننديارايشان شيطان وديوره زن است آنهاراازعالم نوربتاريكيهاى گمراهى درافكننداين گروه اهل دوزخ ودرآن مخلدخواهندبود”
اگراينگونه است پس مارا آزاد ورها گذاريد كه روشنى درتاريكى است!چنين آياتى همانند مهندسى معكوس ميباشدبه دلايل مختلف ازجمله ١-چرا دين رابنا نهاديد٢-چرافكرميكنيد تمام دنيا چند خدايى هستندوهمه راكافرميخوانيد٣-چراخداى شمافقط شنونده است و حرفى نميزندومانندجاسوسان استراق سمع ميكند٤-اگراين جهان تاريكى است چرا ميگوييدخلق كردن آن نعمتى بودبراى انسانها درجهت زيست وزندگى ٥ -ودرآخرآيه آمده،آنان كه راه كفرگزيدند يارايشان شيطان وديوره زن است آنهاراازعالم نوربه تاريكيهاى گمراهى درافكنند،پس نتيجه ميگيريم كه كافران هم دردنياى نور قرار دارند واين شيطان خالق خدايتان است كه كافران رابه دنياى تاريكى وگمراهى هدايت ميكندكه مسبب اصلى اين حادثه خودخداست!!
(آيه٢٥٨)
“آيا نديدى(درتواريخ امم نمى نگرند)كه پادشاه زمان ابراهيم درباره يكتايى خدابا ابراهيم به جدل و احتياج برخاست چون ابراهيم گفت خداست آنكه زنده گرداندوبميرانداوگفت من نيز چنين توانم كردابراهيم بازگفت كه خداوندخورشيدراازطرف مشرق برآوردتو اگرتوانى ازمغرب بيرون آرآن نادان كافردرجواب عاجزماندكه خدارهنماى ستمكاران نخواهدبود”
(آيانديدى درتواريخ امم نمى نگرند)پرسش من ازنويسنده آنست شما آدرس مكان دقيق وزمان حوادث تاريخى رانتوانستيدبنگارش دربيآوريدكه حداقل ماانسانها بتوانيم درمورد قصص انبياءكمترين قضاوت راداشته باشيم وهمه داستانها را فله وارباركتابى كرده ايد كه حتى درك افسانه ها وفهم آن بسختى برايتان قابل حضم است چه برسدبه مخاطب!!درضمن نويسنده آنقدرنادان بوده كه اينگونه تجسم كرده،خورشيددرحال حركت است ومسيرى راازمشرق به مغرب طى كرده ودرنهايت سبب بوجودآمدن شب وروزميشود درصورتيكه چرخش زمين وحركت انتقالى آن باعث گذرزمان شب وروزوماه وسال ميشود.آيا واقعا شما تأكيد داريدكه بازهم به آيات جهل وفسادومروج جنگ وخونريزى اعتمادكنيم!!
(آيه ٢٥٩)
“يابمانندآنكه(برخى ازمفسرين گفتندمرادعزيزه بوده)بدهكده ايى گذركردكه خراب و ويران شده بودگفت بحيرتم كه خداچگونه بازاين مردگانرازنده خواهدكردپس خداونداوراصدسال ميراندسپس زنده اش برانگيخت وبدوفرمودكه چندمدت درنگ نمودى جواب داديكروزيا پاره ايى ازيكروزخداوندفرمودبلكه صدسال است نظردر طعام وشراب خودبنما كه هنوزتغييرننموده والاغ خودرانيزبنگرتااحوال برتومعلوم شودوماتوراحجت براى خلق قراردهيم كه امربعثت راانكارنكنندوبنگركه در استخوانهاى آن كه چگونه درهمش پيوسته وگوشت برآن پوشانيم چون اينكاربراو روشن وآشكارگرديدگفت همانااكنون بحقيقت ويقين ميدانم كه خداوندبرهمه چيز تواناست”
اگربدقت به اين آيه بنگريم نقدى كه برآيه٢٥٨شده مهرتاييدى برآن خواهدزد. چراكه مترجم قرآن دراينجاپرانتزى بازكرده كه فقط گوياى نام مرادعزيزه بوده ونه چيزديگرى يعنى حتى زمان رخداداين داستان راهم نتوانسته بيان كند، در جاى جاى اين كتاب مجهولات،پرسشها،خطاهاى علمى وتفسيرى بسيارى به چشم ميخوردكه اين آيه وآيه قبلى نمونه بارزى ازاين خطاهاى آشكاراست!!درضمن ما فرض براين ميگيريم كه اين كتاب براستى براى راهنمايى بشريت وعمل كردن به آن ما را بسوى عدالت،آرامش وآزادى هدايت ميكند. اگراينگونه است پس چراوضعيت جهان دينى انهمه نابسامان ودچارهرج ومرج وبى قانونى شده است؟!واقعا اديان ابراهيمى آنقدربشررابيشعورفرض كرده اندكه هرآنچه برذهن بيمارشان خطوركرده برانسانهاى روى زمين تحميل كرده اند وازاين توان انسانى درپيشبرداهداف خود كه همانا تسلط برثروت وقدرت ميباشد دست يافته اند!!
(آيات٢٦٠و٢٦١)
“وچون گفت ابراهيم بارپروردگارابمن بنماكه چگونه مردگان رازنده خواهى كردخداوندفرمود باورندارى؟گفت آرى باوردارم ليكن خواهم تابامشاهده آن دلم آرام گيردخداوند فرمودچهارمرغ بگيروگوشت آنهابه هم درآميزنزدخودآنگاه هرقسمتى برسركوهى بگذارسپس آن مرغان رابخوان تاسوى توشتابان پروازكنندوآنگاه بدانكه همانا خداوندبرهمه چيزتواناوبحقايق امورعالم داناست.مثل آنانكه مالشانرادرراه خدا انفاق كنندبماننددانه ايست كه ازيكدانه هفت خوشه برويددرهرخوشه صددانه باشد(كه يكدانه هفتصدشود)وخداازاين مقدارنيزبرهركه خواهدبيفزايدچه خدارا رحمت بى منتهاست وبه همه چيزاحاطه كامل دارد”
درآيات قبلى تمامى موضوعاتى ازجمله معجزات وتواناييهاى متافيزيكى كه درقالب افسانه بنگارش درآمده فقط درراستاى رسيدن به اين آيه بوده كه باتهديد كردن به نوعى انسانها را مجبوربه پرداخت مالياتهاى گزاف كند،همچنانكه مواردتشويقى وتنبيهى درتمامى آيات براى رسيدن به قدرت استعمارى واستبدادى گوشزدشده است.ساده كردن تفاسير متوهم دين ازخلقت گرفته تازندگى كه درمسيرمرگ جارى است وحتى پس ازآن كه به بهشت وجهنم ختم ميشودبه نوعى سدراه پيشرفت بشريت بوده،بگذريم ازاينكه عوامل مذهب ودين دراين راستا چقدرانسانهاى بيگناه راكشته وميليونها نفر ازشدت فقروگرسنگى دردام اين حيوانات دوپا اسيرند. متأسفانه مشكل اينجاست كه پس ازگذشت هزاران سال ازابداء دين هنوزكه هنوزاست تمايل انسان براى برون رفت ازاين معضل مشكل بنظرميرسدچراكه ماانسانهابه اعتيادخودفريبى دچارشده ايم!!اميداست باتحقيق وبادرايت هرچه بيشتركتب دينى اللخصوص قرآن پى به اين موضوع خاص برده تاحداقل آيندگان به ريشمان نخندند…ادامه دارد
زنده بادكارگر- نابودبادحاكميت دينى- زنده بادحزب سوسياليست انقلابى ايران
منبع: شمار ٦٤ نشریه سوسیالیسم امروز
١٠ شهریور ١٣٩٧
١ سپتامبر ٢٠١٨
www.sirmroz.org
