فساد، غارت و بی مسئولیتی بورژوازی در ایران به اوج خود رسیده و در یک کلام دیگر توانایی ادارهی جامعه را ندارد. روزی نیست که کارگران بنگاههای متعدد تولیدی، به دستمزدهای معوقه، بیکارسازیها و معیشت ناگوار معترض نباشند. اعتصاب سراسری رانندگان کامیون، تجمع کارگران گروه ملی فولاد و اعتصاب تمام بخشهای هفت تپه، در ماههای گذشته گویای این حقیقت است که بورژوازی و دولتاش در گذر از بحرانهای اقصادی و سیاسی، ناتوان هستند. مدتها است که کارگران شرکت نیشکر هفت تپه نیز بر سر ادارهی امور محیط کار، با کارفرمایان و مدیران درگیر اند؛ از خواستهای کارگران هفتتپه میتوان مسایل محوری مثل عدم واگذاری شرکت و زمینها، بازگشت به کار کارگران اخراجی و شرایط ایمن کاری را لیست کرد. این جدال کارگران با کارفرمایان هفت تپه تا امروز ادامه داشته و این در حالی است که کارفرمایان و مدیران این بنگاه، به اتهام «فساد ارضی» متواری شدند! کارگران خوراک دام در مردادماه به دلیل معیشت ناگوار اقدام به خود سوزی کردند، در این سو اما مدیران فاسد هفت تپه میلیاردها تومان را که سهم زندگی مزدبگیران بوده، به جیب زده متواری شدند! از این شرایط تحمیلی از سوی نظام سرمایهداری، مفری جز دخالت کارگران و مردم بیحقوق در امور اقتصادی و سیاسی جامعه نیست. در این راستا، «گام» گزارشی اختصاصی از هفت تپه تهیه کرده:
از چندی پیش کارفرمایان (مهرداد رستمی،امید اسدبیگی) و عوامل نزدیکش در محل کار حاضر نشدند.از طرفی شنیده شد دادستان کشور در توضیحاتی در باب فساد از خرید شرکتی در خوزستان توسط جوانی صحبت کرده که به اسم این شرکت ارز دولتی دریافت و در بازار ارز فروخته.
این صحبتها و غیبت حضرات باعث شد کارگران به فکر پیگیری بیافتند و از طریق تحقیق در سامانههای بانک مرکزی متوجه شدیم به نام شرکت هفتتپه،زئوس،آریاک (شرکتهای متعلق به کارفرما) دلار و یوآن چین به نرخ دولتی دریافت شده.
طبق اخبار موثق یکی دونفر در این رابطه بازداشت شدند ولی خود کارفرما در حال حاضر متواریست و حدود دوهفتهست که شرکت را کارگران اداره میکنند.
اگر کارخانه شورایی اداره شود قطعا چنین اتفاقاتی نخواهد افتاد.چون اینجا دیگر فرد وجود ندارد که بخواهد با منافع همه بازی کند و فقط به فکر شخص خودش باشد.
من آرزویم این است که هفتتپه شورایی اداره شود و همه،هم در کار هم در سود و هم در سهام عادلانه سهیم باشیم.
اون روز کارگران کار را به نحو احسن انجام خواهند داد چون کار متعلق به خودشان است و اگر خستگیای هست،خستگیِ تن است،نه خستگی ذهن و روح.
اما خب واقعیت این است که این اعتماد به نفس هنوز در کارگران بوجود نیامده و وقتی این بحث مطرح میشود همه بفکر فرو میروند و هرکس یک ایراد را مطرح میکند.پول از کجا بیاوریم؟نمیگذارند بفروشیم!دولت فلانمان میکند.
که درست هم هست.اینها قطعا چالشهایی هست که سر راه کار شورایی هست و چون ما یک شرکت کوچک هستیم در برابر غول سرمایه در کل کشور؛مجبورمانمیکنند مراوداتمان را با سیاستهای آنها پیش ببریم.
اگر کار شورایی باشد منافع،منافع جمع است و دیگر با فرد سروکار نداریم که یک نفر بخواهد پولی را میتواند زندگی هزاران نفر را احیا کند را سرکیسه کند و متواری شود.
گزارش اختصاصی نشریه گام?