سی و هشت سال پیش از فرمان حمله خمینی، به کردستان انقلابی میگذرد. اکنون بعداز 38 سال تغییر و تحولات زیادی در جامعه کردستان و سراسر ایران پدید آمده است. اسناد فراوانی وجود دارد که بسیاری از شخصیتهایی که امروز دکتر و مهندس و روزنامهنگار و استاد دانشگاه شدهاند مانند دکتر زیبا کلام، اکبر گنجی، جلاییپور، حجاریان، عبدی و کسانی هم چون بنیصدر، یزدی و غیره در آن روزها تمام هم و غمشان را در جهت کشتار مردم انقلابی کردستان و تحکیم پایههای حکومت جهل و جنایت جمهوری اسلامی گذاشته بودند. سازمانهایی نظیر حزب توده، سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت)، جبهه ملی، نهضت آزادی و… همزبان با جمهوری اسلامی، هر آنچه در ماهیتشان بود به مردم انقلابی کردستان نسبت دادند و آنها را عوامل پالیزبان و بیگانه و ضدانقلاب نامیدند. با فرمان حمله 28 مرداد 1358 خمینی، ارتش و ژاندارمری باقمیانده از رژیم شاهنشاهی، پاسداران جمهوری اسلامی، سیلی عظیمی از چاقوکشان و قداره بدستان «مجاهدین انقلاب اسلامی»، «سیاه جامگان»، «کفن پوشان»، «دانشجویان خط امام» و «سپاهیان اسلام»، به سوی کردستان سرازیر شدند تا صدای حقطلبانه و انقلابی مردم کردستان را خفه کنند .اما، در برابر این یورش وحشیانه، مردم انقلابی کردستان، به پا خاستند و جنبشی را راه انداختند که اکنون با گذشت سی و هشت سال ، هنوز هم این جنبش با قدرت به مبارزه انقلابی خود ادامه میدهد.
بخشی از فرمان حمله خمینی به کردستان، چنین است:
«از اطراف ایران گروههای مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کردهاند من دستور بدهم به سوی پاوه رفته، غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر میکنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم، اگر با توپها و تانکها و قوای مسلح تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم…»(روزنامههای کیهان و اطلاعات و…، شنبه 27 مرداد ماه 1358)
بدنبال انتشار این فرمان خمینی، عصر همان روز، نمایندگان مجلس خبرگان در قم، او را ملاقات کردند. خمینی، سخنرانی کرد. او، طی سخنانی برای آنها، با زبانی زمخت و خشن، بیشرمانه مردم انقلابی و آزادیخواه و حقطلب کردستان را خرابکار و فاسد نامید. او، در بخشی از سخنرانی خود گفت: «… مرزها را آزاد کردند، قلمها را آزاد کردند، گفتار را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خیال این که اینها یک مردمی هستند… اینها خرابکارند، دیگر با این اشخاص نمیشود با ملایمت رفتار کرد… اینها یک جمعیت خرابکار هستند، یک جمعیت فاسد هستند. اینها را ما نمیتوانیم که بگذاریم که هر کاری که دلشان میخواهد بکنند. حالا هم اعتراض کردهاند که خود شماها دارید این کارها را میکنید. نظیر آنها که پریروز و چند روز پیش آن خرابکاری را کردند… خودشان ایجاد غائله میکنند بعد گردن مردم میگذارند… یک چنین مردمی هستند… با اینها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار میکنیم…» متن کامل این سخنرانی در روزنامههای کیهان و اطلاعات و صدا و سیما درج گردید.
مردم کردستان بعد از این فرمان ننگین خمینی ، در همه جا دست به تظاهرات و اعتراض زدند. نیروهای سرکوبگر، ساعت 2 و 40 دقیقه بامداد روز 28 مرداد 58، 11 نفر از جوانان شهر پاوه را بدون هیچگونه محاکمهای اعدام کردند. خبر و تصویر این وحشیگری، در روز 28 مرداد در رسانههای داخلی و خارجی درج گردید. نیمه شب هواپیماهای جنگی بر فراز شهرهای کردستان، به ویژه شهر سنندج، دست به مانور زدند و دیوار صوتی را شکستند.
روز 29 مرداد 58 خلخالی از سوی خمینی، به عنوان حاکم و قاضی برای قتل-عام مردم انقلابی کردستان، به آن منطقه اعزام شد.
از سوی دیگر مزدوران جانی ارتش و سپاه پاسداران تحت فرماندهى چمران، به شهر پاوه یورش بردند. مزدوران ارتشی و پاسداران و بسیج بعد ازدرگیریهایی درمناطق مختلف شهرسنندج، توانستندكه محلهای مختلفی از شهر را به تصرف خوددرآورند . آنها عده بیشماری ازمردم وجوانان را دستگیرمیكنند. بامداد روز 29 مرداد 58، بار دیگر 7 تن از مردم شهر پاوه، در محوطه زندان دیزلآباد به جوخه اعدام سپرده شدند.
در اعتراض به هجوم نیروهای سرکوبگر، مردم شهر مریوان، به عنوان اعتراض شهر را ترک کردند که به کوچ سیاسی معروف شد. این حرکت مردم مریوان، مورد حمایت و پشتیبانی مردم شهرهای دیگر قرار گرفت.
مقاومت تودهای بینظیر سبب شد که در مدتی کمتر از 3 ماه، نیروهای رژیم در هم شکسته شوند؛ به جای خلخالیها و چمرانها، «هیئتهای حسن نیت» و پیامهای «صلح» به جای فرمان هجوم مطرح گردد. در حقیقت خمینی، مجبور شد جام زهر را سر بکشد و پیام آتشبس 26 آبان 58 را صادر کند که چیزی جز اقرار به شکست و تنفسی در جنگ برای تجدید قوا و حمله مجدد به کردستان نبود.
جمهوری اسلامی در شرایطی که توانسته بود اعتراضات و مبارزات کارگری و توده ای را به خون کشد، شوراها و تشکل ها را در سایر نقاط ایران منحل سازد، تسلیحات پراکنده در میان مردم را جمع آوری نماید، فضای اختناق را بر دانشگاه ها حاکم گرداند و کمیته ها و سپاه را سر و سامان دهد و ارتش را بازسازی نماید، بیش از آن نمی توانست شاهد رشد و گسترش فضایی انقلابی در کردستان باشد و می بایست هر طور که شده این سنگر دفاع از آزادی و انقلاب را از سر راه بردارد.
مردم کردستان گرچه در جریان یورش رژیم خسارات جانی و مالی غیرقابل جبران و فراوانی را متحمل شدند، اما تسلیم نشدند. آنان به دشمن فهماندند که با همه امکانات نظامی و نیروی انسانی خود نمی تواند مردمی را که آگاهانه برای حقوق مشروع خود مبارزه می کنند، وادار به تسلیم نمایند.
از آن تاریخ به بعد زبان رژیم جمهوری اسلامی با مردم کردستان، زبان زور و منطق اش سرکوب و کشتار، و پاسخ مردم کردستان هم مقاومت و تسلیم ناپذیری بوده است. حرکتی که آن روز تحت عنوان جنبش مقاومت بر پا گردید و توده ای شد، علی رغم عقب نشینی هایی که در عرصه نظامی به آن تحمیل شده، همچنان زنده است و بر خواستهای پیشرو و حق طلبانه توده های تحت ستم پا فشاری میکند. طی این سالهای طولانی مردم کردستان در سنگر مقاوت و مبارزه سرسختانه، تجربه های گران بهایی اندوخته اند و آتش مبارزه انقلابی را کماکان تا سرنگونی رژیم بر افروخته نگاه داشته اند. یاد جان باختگان 28 مرداد گرامی باد… سرنگون باد حکومت جمهوری اسلامی