Simroz.org
ستون آزاد

اینجا تهران است . مارکسیستها قتل عام میشوند

خبرها ، اینجا تهران است خبر اول مربوط به مارکسیستها

قتل‌عام ـ کشتار مارکسیستها از پنجم شهریور 67در تهران آغاز شد

اینجا تهران است 

بعد از ماجرای تفکیک و طبقه‌بندی در زمستان سال 66، زندانیان مارکسیست را در  بند 7و 8 گوهردشت جمع کردن.

صبح 5شهریور بعد از 10روز سکوت و بی‌خبری، خودرو هیأت مرگ وارد گوهردشت می شود . و این بار نوبت مارکسیستهاست .

بعد از دو روز کشتار در گوهردشت ، روز هفتم شهریور هیولای مرگ، خیز اعدام مارکسسیتهای اوین رو برداشت. هیبت‌الله معینی زندانی سیاسی زمان شاه و یار با وقار زندانیان در همین روز به هیبت هیأت مرگ خندید و جاودانه شد.

روز نهم شهریور دوباره هیأت مرگ به گوهردشت برگشت و تا 13شهریور قتل‌عام در اوین و گوهردشت فعال جریان داشت. اما تو شهرستانها تا مدتها بعد از 13شهریور، هم‌چنان به کشتار و قتل‌عام زندانیان ادامه دادن.

صبح 5شهریور کشتار مارکسیتهارو از بند هشت گوهردشت شروع شد. سؤالهایی که هیأت مرگ از زندانیان مارکسیست می‌پرسیدند:
اتهام؟ نظرت راجع به سازمانت چیه؟ نظرت راجع به جمهوری اسلامی چیه؟ مسلمونی؟ پدر و مادرت مسلمونن؟ نماز می‌خونی؟. 

اگه کسی می‌گفت در خانواده مسلمان بزرگ شده و حالا از دین برگشته و اسلام را قبول ندارد اعدام می‌شد. اگه کسی می‌گفت پدر مادرم مسلمون نبودن، خودم هم مسلمون نبودم و نماز نمی‌خونم باید با شلاق «هدایت» می‌شد. اگر می‌گفت مسلمونم اما نماز نمی‌خونم باید روزانه 50ضربه شلاق بابت 5وعده نمازی که نمی‌خوند تحمل می‌کرد… 

از آنجا که تعداد زندانیان مارکسیست در گوهردشت بیشتر از اوین بود هیأت قتل‌عام در این ۹ ـ ۸روز، بیشتر در گوهردشت مستقر بود. یکی از شاهدان گوهردشت می‌نویسد:
«نفر اولی که به داخل اتاقی که هیأت در آن مستقر بود برده شد، جهانبخش سرخوش بود که تنها هشت ماه از دوران محکومیتش باقی مانده بود. شاید بیش از یک دقیقه نگذشت که او از اتاق بیرون آمد و ما شنیدیم که آقای ناصریان، مدیر زندان با صدای بلند به نگهبان گفت: ‘ببرش به چپ’.

‘چپ’ در واقع محل حسینیه و آمفی‌تئاتر زندان گوهردشت بود و افراد را به آنجا می‌بردند و لحظاتی بعد بدار می‌آویختند…» 

قتل‌عام مارکسیستها در سایر شهرستانها هم در همین زمان شروع شد. در این مسیر بسیاری از رفیقان که دین و آیین تحمیلی رو نپذیرفتن سریع حلق‌آویز شدن.

در رشت مهدی محجوب، موسی قوامی، آرامائیس‌ داربیانس‌ ، فرهاد سلیمانی، عبدالله لیچایی و… در همین ایام طناب را بوسیدند و در تهران و سایر زندانها نقش آفرینانی مانند حبیب‌الله (مجید) سالیانی، حمیدرضا بیک محمدی، سیف الله غیاثوند، سیاوش، محمدرضا، مسعود… و بسیاری دیگر در برابر شلاق و شعبده و شیخ ایستادند و تن به تسلیم ندادند.

Related posts

بنویسیم کردستان بخوانیم کردستان انقلابی . بیائید دوباره تقویم را ورق بزنیم

Sosialism Imroz

فراخوان به ايجاد حزب سياسى جديد

Sosialism Imroz

از هیـــــروشیما تا ناکازاکی تا سردشت و حلبچه و تا جانباختن رفقای کمونیست …! عزیز عبداله پور

Sosialism Imroz

Leave a Comment