سهراب کرماشانی
(سوره بقره). (آيات ١٣٤و١٣٥)”آن گروه كه درگذشتند هركارنيك وبدكردندبراى خودوشماهم هرچه كنيدبراى خويش خواهيدكردوشمامسئول كارآنها نخواهيدبود.يهود ونصارى به مسلمانان گفتندكه به آيين مادرآييدتا راه راست يافته وطريق حق پوييد،بگواى پيغمبردرجواب آنهاكه مادين اسلام راكه آيين ستوده ابراهيم هست پيروى ميكنيم كه پاك ومنزه از شرك است”
تاكنون بيش از يكصدوسى آيه به رشته تحليل درآمده واين تنهاآيه ايست كه از لحاظ عقلى ونقلى پذيرفتنى است،وهر كسى مسئوليت اعمال خويش را دارد ،واماتناقض همين آيه درمقايسه باآيات ديگرآنست كه خود قرآن ودين اسلام حاكم حكم كننده قوانينى است كه نيك وبدراتشخيص وبرمبناى آن اجروجزاتعيين ميكندوديگرمسئوليت خطارابه شخص واگذارنكرده واورابه اشد مجازات ميرساند،درآيه١٣٥درواقع زيرشاخه هاى ابراهيمى جنگ ونزاع برسربزير كشيدن نيروى برتر زهنيست كه هرديندارى رابى دين ميكند،آياوقت آن نرسيده كه چنين چرندياتى رابه فرزندان خودآموزش ندهيم؟وآنهاراازغيرواقعى بودن كتب تخيلى ودروغين آگاه كنيم؟!
(آيه ١٣٦): “بگوييدكه ما مسلمين ايمان بخداآورده ايم وبه آن كتابى كه برپيغمبرمافرستادندوبه آنچه برپيغمبران گذشته چون ابراهيم و اسمعيل واسحق ويعقوب وفرزندان اووموسى وعيسى فرستادندوبهمه آنچه پيغمبران ازجانب خدا آوردندوميان هيچيك ازپيغمبران فرق نگذاريم وبه هرچه از جانب خداست گرويده وتسليم فرمان اوهستيم”
القاء به تلقين يكى ديگرازچندصد ترفندى بوده كه مكررادرقرآن آمده براى به زيركشيدن شخصيت انسانى وتعهداتى كه منجربه اسارت ونابودى بلامنازه اوشود،درضمن دركداميك ازكتابهاى قبل ازقرآن به نام اسلام اشاره شده است؟!درصورتيكه تمامى پيامبران وكتب دينى قبل ازآيين دروغين شما همه وهمه افسانه اى بيش نبوده.
(آيات ١٣٧و١٣٨): “پس اگربه آنچه شما ايمان آوريديهودونصارى نيزايمان آورندشك نيست كه آنها بخلاف حق خواهندبود خداوندازشروآسيب آنهاشمارانگاه ميداردچه اودعاى اهل ايمان شوندوبه حال همه آگاه است.رنگ آميزى خداست هيچ رنگى خوشترازايمان بخداى يكتانيست ومااورا پرستش ميكنيم”
پيام اين دوآيه تشويق افرادبه دين خرافه است ازطرفى يهودو مسيح راپايين دست خودميداندوازطرفى وانمودميكندكه معيارديانت ايمان است.
(آيه ١٣٩): “بگودرموضوع خداچه جاى بحث وجدال است درصورتيكه اوپروردگارماو شماست ومامسئول كارخودوشمامسئول كردارخويش هستيدچيزى كه هست ماييم تنهاملتى كه خدارابه يكتايى شناخته اوراازروى خلوص پرستش ميكنيم”
البته پرستش پرستش است زيادفرقى نميكندچونكه آنكس كه بتى راميپرستدواورا ستايش ميكند بازهم اسيروبرده اوست وكسى كه نيروى تخيلى ازخودميسازدبه نحوى بندگى وبردگى ميكند بزرگترين اختلاف بين اين دوآنست كه خداى ناديده بدليل عدم حضورفيزيكش بيشترين درگيرى درونى وفكرى راايجادميكندكه اين خودبدترين نوع اسارت است،حال اگرشمايهودومسيح راميپذيريدپس آنهارابه حال خودواگذاريد(زندگى كن بگذارزندگى كنند).
(آيه ١٤٠): “يااگرشمااهل كتاب درموضوع انبياء بامسلمين بجدل برخاسته وميگوييدكه ابراهيم و اسمعيل واسحق ويعقوب و فرزندان اوبرآيين يهوديت بودنديانصرانيت(خدامرافرمايدكه درجواب)بگوكه شما بهترميدانيدياخدا،وكيست ستمكارترازآنكه شهادت خدارادرباره اين انبيا كتمان كند وخداغافل ازآنچه ميكنيدنيست”
نفاق،دورويى،جدل،كشمكش،تضادوتناقض،جهل، توهم،استبداد،استكبار،ناسيوناليست دينى ونژادى،جنگ وخونريزى درتمامى آيينهاى ابراهيمى ازجمله اسلام درجهت تثبيت قدرت واستمرارحكومت استفاده كرده اند.
(آيات١٤١و١٤٢): “آنگروه درگذشتندهرچه كردندبراى خودكردندوشمانيزهرچه كنيدبسودخودكنيدوشمامسئول كارآنان نخواهيدبود. مردم سفيه بيخردخواهندگفت چه موجب آن شدكه مسلمين از قبله ايى كه برآن بودند(بيت المقدس)روى بكعبه آوردند؟بگواى پيغمبرمشرق ومغرب خدايراست وهركه راخواهداوبراه راست هدايت كند”
سفيه بمعناى نادان احمق وابله هستش دركتب دينى اللخصوص قرآن هيچ حدومرزى براى فحاشى وترورشخصيت وجودندارددرضمن اگرشماباقوم يهود مشكلى دارى ميتوانى بااورابطه نداشته باشى واگرواقعا شمامسجدالقصى رامكان مقدس ميخوانيدميتوانى بدون درنظرگرفتن افرادى كه درآن محل ياشهرزندگى ميكنندهمچنان قبله خودبدانى وبراوتعظيم كنيد،پس نه تنها دين اسلام بلكه تمامى اديان ابراهيمى جهت سلطه هرچه بيشتردين برمردم مكانهايى براى چپاول بپا كرده تاازاين طريق بتوانند درراستاى استمرارحيات خود بااين شيوه ديكتاتورى ادامه دهند، درك واقعى مردم درآنزمان نسبت به زيست وزندگى وپيشرفت متمدنانه بوده امادرهمان زمان گروهى اندك ازمردم بدليل فقرمعنوى وناآگاه بودن ازمسائل اجتماعى وبخاطربستوه آمدن ازجبرحاكمان وقت ازاديان مختلف درراستاى تغيير شرايط موجودحمايت كرده وامروزه همانى شده كه دركشورهاى جهان سومى اللخصوص ايران مشاهده ميكنيم.ادبيات دينى منبع وپايه بسيارى ازناهنجاريهاى اجتماعيست كه دركوچه وخيابان وحتى خانواده ها منجمله محيط كسب وكار رايج شده است.
تنهاراه رهايى ورسيدن به برابرى وآزادى به زيركشيدن توهم وجايگزين كردن سوسياليست است….ادامه دارد
زنده بادكارگر- نابود باد حاكميت دينى – زنده باد حزب سوسياليست انقلابى ايران
منبع: شمار ٤٢ نشریه سوسیالیسم امروز
١١ فروردین ١٣٩٧
٣١ مارس ٢٠١٨
www.simroz.org