(سوره بقره) (آيات١٦٥و١٦٦): “برخى ازمردم نادانند غيرخداراهمانندخدا گيرندوچنانكه خدارابايست دوست داشت به آن دوستى ورزندليكن آنها كه اهل ايمانندكمال محبت ودوستى را فقط به خدامخصوص دادندواگربدانندمشركان ستمكارآن هنگام كه عذاب خدارا مشاهده كنندكه قدرت وتوانايى خاص خداست وعذاب خدامشركان رابسيارسخت است.هنگامى كه بيزارى جويندرؤساوپيشوايان باطل ازپيروان خودوعذاب خدارا مشاهده كنندوهرگونه وسيله واسباب ازآنها قطع شده”
اينگونه آيات كه هم جنبه تشويقى وهم جنبه تنبيهى درجهت حقيرشمردن افرادآزاديخواه وخردگرا آمده نشان ازاعتمادبنفس حاكمان دينى وقت راداردكه بافريب دادن عده ايى ازمردم ووعده بهشت دروغين كه ويزاى ورودى آن درجنگ وشهادت است باعث قوت گرفتن ومستحكم شدن پايه هاى اسلام گرديده كه امروزه ماشاهدعقب ماندگى و بربريت درجوامع بشرى هستيم.
(آيات١٦٧و١٦٨): “آنگاه پيروان آن پيشوايان باطل از روى پشيمانى وحسرت گويندكاش ديگرباربدنيابازميگشتيم وازاطاعت اينان بيزارى ميجستيم چنانكه اينها ازمابيزارى جستنداينگونه خدا كردارزشت جاهلانه آنها رامايه حسرت وپشيمانى آنان كند وآنهارا ازعذاب آتش جهنم نجات نباشد.اى مردم ازآنچه را درزمين است حلال وپاكيزه تناول كنيدوپيروى نكنيدوسوسه هاى شيطانرا بدرستيكه شيطان ازبراى شمادشمن آشكاريست”
درخانواده ايى كه پدريا مادر دروغگوباشدبه طبع فرزندان آن هم رياكارودروغگوازآب درمى آيند،اديان ابراهيمى هم ازاين مسئله مستسنى نيست البته هرچندابراهيم هيچ ارتباطى به اديان بعداز خو دراندارد ولى دركتب واديان بعدازاو بخاطرداشتن مهرتاييد وبرچسب مجبوربه منتصب شده اند. حال مشخص است كه آيين اسلام ازتمامى ابزارهايى كه دراديان قبل ازخود بودبصورت حرفه ايى بهره بردارى كرده تابتواند دامنه نفوذخود را در جهان مستحكم واستمراربخشد.
(آيات ١٦٩و١٧٠): “اين دشمن است كه بشمادستوربد كارى وزشتى ميدهدكه سخنانى ازروى جهل ونادانى بخدانسبت دهيد.وچون كافر راگويندپيروى ازشريعت وكتابيكه خدافرستاده كنيدپاسخ دهندكه ما پيروكيش پدران خودخواهيم بود آيا بايست آنه اتابع پدران باشند درصورتيكه آنها بى عقل و نادان بوده وهرگزبحق راه نيافته اند”
دشمن تراشى وفرافكنى يكى ازصدها ترفندى بوده كه درقالب آيات بارهابه آن اشاره شده سپس آنان رابى عقل ونادان خطاب ميكنند وسخيف ترآنكه شماخود دشمن فرضى بوجودآورده ايد بنام شيطان و ابليس كه انسانها را گمراه ميكنند نامتعارف ومتناقض بودن آيات خودبزرگترين دليل گمراهى بشربوده!!
(آيات ١٧١و١٧٢): “ومثل كفارچون حيوانى است كه آنراآوازكنند ازآن آوازمعنايى درك نكرده وجزصدايى نشنوندكفارهم ازشنيدن وگفتن وديدن آيات حق كروكوروگنگندزيراعقل خودراكارنميبندند.اى اهل ايمان روزى حلال وپاكيزه اى كه مانصيب شما كرده ايم بخوريدوشكرخدارابجا آريداگرشما خالص خدارا ميپرستيد”
برچسبى كه لايق افراددينداراست برانسانهاى آزاده ايى ميزندكه هم در تفكرحد ومرزى رانميشناسند وهم اينكه بسيارخردورزانه به مسائل اطراف خود مينگرند. درحقيقت منظوراين آيات شناسايى افرادخودمحوراست كه تسليم شوندگان به دين راشامل ميشود تا اينكه روشنفكران!ودرآيه١٧٢توجه خوانندگان رابه خوردن خوراك حلال فقط براى اهل ايمان توصيه مينمايد وروزيشان كه ازطرف نيروى ماورايى ازغيب فرستاده ميشودكه دراين بين بى دينان بااقتداربه توانايى خودشان ارتزاق ميكنند!
(آيه١٧٣): “بتحقيق حرام گردانيدخدابرشما مرداروخون و گوشت خوك راوهرچه راكه به اسم غيرخداكشته باشندپس هركس به خوردن آنها محتاج شوددرصورتيكه به آن تمايل نداشته وازاندازه سدرمق نيزتجاوزنكندگناهى براونخواهدبودكه بقدراحتياج بخوردبدرستيكه خداآمرزنده ومهربان است|”
دين اسلام مردم راازخوردن مردارمنع ميكندگويى انسان لاشخوراست!ديكتاتورى و استبداددينى فقط به خوردن وآشاميدن ختم نميشود وپارافراترازآن گذاشته تاحدى كه درخصوصى ترين حيطه افرادازجمله چگونگى ارتباطات زناشويى وحتى به چه صورت وارد توالت شوندمداخله ميكند!
(آيه١٧٤): “پنهان داشتندآياتى ازكتاب آسمانى راكه خدادربعثت محمدفرستاده بودوآنرابه بهاى اندك فروختندجزآتش جهنم نصيب آنهانباشدودرقيامت خداازخشم باآنهاسخن نگويدوازپليدى عصيان پاك نگرداندوهم آنانرادرقيامت عذاب دردناك خواهدبود”
اين آيه نشان ميدهدكه درصدراسلام كشمكش قدرت واختلافات برسراينكه چه چيزى راارائه دهيم وچگونه براى راهيابى به قدرت وديكتاتورى دينى چه نسخه هايى راتجويزوبراساس بخشى از خواسته هاوتمايلات مردم چه چيزهايى راازآنان بگيريم آمده!
(آيات١٧٥و١٧٦): ” آنها همان گروهندكه اختياركردندضلالت وگمراهى رابجاى لطف وهدايت وعذاب خدارا بجاى آمرزش ورحمت چقدربرآتش جهنم سخت جان وپرطاقتند.حق اينست كه خداوندكتاب آسمانى رابراستى فرستادوگروهيكه درآن اختلاف ومكابره كردنددر خلافى دورازحق خواهدبود”
اديان ابراهيمى بويژه دين اسلام بدليل جبروحاكميت قوانين ناقص به فرزندخلف خودهم رحم نخواهدكرد چه رسدبه غيرخوديها، از نقطه نظر ديگرهم ميتوان به اينصورت عنوان كردكه دراين اديان آنقدر اين توپ دست به دست گشته كه ديگردرون آن خالى ازهواست وخاصيت وارج خودرا از دست داده است وخنثى شده…ادامه دارد
زنده بادكارگر- نابودبادحاكميت دينى- زنده بادحزب سوسياليست انقلابى ايران-
