Simroz.org
ستون آزاد

ضرورت مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی

زاگرس ابراهیمی
 با نگاهی گذرا به تاريخ تحولات سیاسی و انقلاب ها در خاورميانه و شکل سرنگوني و مکانیزم تغيير حكومت های كشورهای منطقه كاملاً اين مسئله براي ما روشن و واضح خواهد شد كه تقريبا تمامي حاكماني كه بر اين مناطق حكومت كرده اند يكي بعد از ديگري ديكتاتور بوده و تمام كشور را در زير سلطه كامل خود قرارميدادند. و با وجود کنار زدنها و تغییر دادنها تغييري اساسي در نوع حكومت ها نیزاتفاق نه افتاده و بنظر میرسد تا زمانیکه زمانه روی این ریل بچرخد تغییری هم در آنها به نفع مردم رخ نخواهد داد. در آن تحولات تاریخی تنها چهره ها تغيير ميكردند و نوع حكومت بر طبق منافع طبقات حاکم و سليقه شخص حاكم عوض ميشد كه گاه بدتر از سابق یا گاها اندكي بهتر.
 در طول تاريخ خاورميانه به هيچ وجه قدرت به صورت مسالمت آميز از شخصي به شخص ديگر يا از حزبي به حزب ديگر، از دولت به دولت دیگرمثل آنچه كه اكنون در كشورهاي اروپايي و آمريكا اتفاق مي افتد انتقال نيافته است. بلكه هميشه همراه با خشونت و قتل و عام مردم معترض نسبت به نوع حكومت حاكم وقت بوده است .
 كه اين موضوع را دقيقاً در اين چند سال در سوريه و لیبی و عراق و چند کشور دیگر كاملاً مشاهده ميكنيم كه به خاطر عدم وجود دمكراسي واقعي در كشور و نبود سیستم واقعی انتخابات وعدم دخالت مردم در سر نوست خود و انتقال قدرت به صورت مسالمت آميز، تمام شهرها تبديل به خرابه و مردم اعم از زن و كودك و كهن سال همه به نوعي قرباني اوضاع شده وهمچنان دارند قربانی میشوند.
در خاورميانه به دلیل دخالت مستقیم کشورهای امپریالیستی وطمع وجود منابع سرشار نفت و گاز، و به دلیل وجود دولتهای مستبد و مرتجع اسلامی و ناسیونالیستی وابسته به قدرتهای امپریالیستی، راه برای به سر آنجام رسیدن مطالبه و خواست بر حق سیاسی و صنفی مردم هرگز باز گذاشته نشد و نمیشود. این مردم همیشه بین یکی از دیکتاتورها و سرکوبگران و مستبدین و مذهبیون و ناسیونالیستها ناچار میشوند یکی را “انتخاب” کنند و بدین وسیله مجبور میشوند با دست خودشان گور خود را بکنند. در این منطقه چنين رسم شده است كه يا بايد حاكم وقت بميرد يا بايد كشته شود یا همدیگر را سرکوب کنند و در پی آن جامعه را نیز به خون بکشند تا قدرت از دولت و یا شخصي به شخص ديگر انتقال پيدا كند.
 و در اين آشفته بازار سياست بازی در خاورميانه ، كشور ايران نه تنها جدا از اين مسئله نيست که در راس یک کشور بهگ مراتب مستبد و سرکوبگر و مسلح و تروریست منطقه قرار دارد که هیچ راهی برای حرف حسابی و سیاست کردن و منتقد بودن و مخالفت کردن با سیاستهایش را باز نگذاشته است. زبان اسلحه و سرکوب تنها روش و زبان او است.
 در سال ١٣٥٧ انتخابات نمایشی “آري يا خير” جمهوري إسلامي برگذار شد و هيچ گونه انتخاب ديگري براي مردم باقی گذاشته نشد. براي مثال امکان رأي دادن به حكومت سوسياليستي یا هر سیستمی دیگری نه تنها باز نبود که همه را سرکوب کردند تا تنها یک مسیر، مسیر جمهوری اسلامی “اری یا نه” باز گذاشته شود. بدین ترتیب و با این تنها گزینه “مردم به جمهوري اسلامي رأي اعتماد دادند” و اينگونه روزگار مردم روز از روز بدتر شد! و این داستان اکنون ٣٨ سال است ادامه دارد و یک جمعیت هشتاد میلیونی را در زیرچکمه های این استبداد دینی اسیر نگهداشته اند. هيچ گونه دمكراسي در اين كشور وجود ندارد. فرصت كانديد شدن نه فقط برای احزاب چپ و سوسیالیستی نیست برای بخشی از سرکوبگران خودش هم
 نیست، برای زنان هم نیست، برای بی دینها و سکولارها هم نیست، برای سنی مذهبهای همقطار خودشان هم نیست، برای هر کس و هر جریانی سر سوزنی به آزادی باور داشته باشد راه انتخاب شدن و انتخاب کردن در ایران وجود ندارد.
 بدین ترتیب حاكميت در ايران نيز مانند ديگر حكومت هاي منطقه و خاورميانه تنها يك زبان را ميشناسد و آن زبان زور و قدرت اسحله است علیه مردم آن کشور و علیه هر صدای مخالفی علیه خود. در نتیجه منطقی این واقعیت غیر قابل انکار است که دست بردن به اسلحه وسازماندهی مقاومت مسلحانه توده ای و انقلابی به یک ضرورت غیر قابل چشم پوشی برای اپوزيسيون مخالف حكومت ايران از جمله برای اپوزسیون چپ و سوسیالیست تبدیل گردیده است. البته این مبارزه همچنانکه در “سند پیشنهادی برای کنفرانس موسس حزب جدید” نیز آمده است متکی به سیاست و شیوه سازمانیابی خودش باید باشد تا بار دیگر شکست مبارزه مسلحانه احزاب ناسیونالیست کرد یا امثال مجاهدین تجربه نشود و به ضرر مبارزه طبقاتی و سیاسی علیه رژیم منجر نگردد.حكومت جمهوري اسلامي هيچ گزينه و راه دیگری را براي مبارزه مدني و سياسي براستی باقي نگذاشته است كه منتقدان يا مخالفان آن حكومت بتوانند آزادانه و بدون تهديد جاني و روانه شدن به سیاه چالها و اعدام و شکنجه مبارزه سياسي خود را در آن كشور ادامه دهند. همه معترضین از ترس از دست دادن جان خود يا زنداني شدن به خارج از مرزهای ايران پناه برده و پناه می برند. براي مثال در “انتخابات ١٣٨٨” رياست جمهوري نظام خودشان را به ياد بياوريم، كانديداهايي كه خود آنها نيز از بنيان گذاران آن حكومت و از عاملین کشتار جامعه در دهه شصت بودند و داري مذهب تشيع و پاسدار آن انقلاب و حكومت اند ، به خاطر اينكه نسبت به شمارش آراي انتخاباتي معترض بودند را زنداني كرده اند و هم اكنون نيز در حسر خانگي به سر ميبرند و تظاهر كننده ها را به بدترين شيوه هاي ممكن سركوب و زنداني كردند كه حتي تعدادي از آنها نيز كشته شدند ، و تعدادي نيز به خاطر ترس از زنداني شدن و إعدام شدن مانند اپوزسيون هاي مخالف ديگر مجبور شدند كه کشور خود را ترك كرده و به كشورهاي ديگر پناه ببرند .
 لذا براي آن كسی كه خواهان نماندن این رژیم و این شرایط سخت است ، برای کسانی که الفباي سياست را بداند كاملاً اين موضوع آشكار است كه گزينه نظامی به عنوان یک گزینه مهم برای جامعه ایران و، به ویژ‌ برای مردم طرفدار آزادی و برابری، تنها به یک ضرورت تبدیل شده است. برای ما مخالفین این حکومت تروریست و کسانی که آگاه هستیم بر واقعیت بسته شدنراهای دمکراتیک در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، مسلح شدن جوانان و مردم آزادیخوا به شیوه درست و سازماندهی شده یکی از راهای تدارک رسیدن به آزادی در ایران است. بدون چنین نیرو و مبارزه ای به تاریخ وحشتناک جمهوری اسلامی نمی توان پایان داد. طبعا این مبارزه باید متکی به خود و حول سیاست انقلابی و سوسیالیستی به پیش برود و به بیگانه گان متکی نباشد.
 بدین ترتب همچنانکه به سر نوشت استبداد در خاورمیانه ابتدا اشاره کردم ،گويي اين رسم حاكمان تاريخ در خاورميانه به پايان نخواهد رسید كه حاكم يا بايد كشته شود يا بميرد تا انتقال قدرت صورت بگيرند. و در خاورميانه تنها زماني بايد به حرف هايت به عنوان جنبش طبقه کارگر جنبش رهایی بخش زن و انسانهای زحمتکش و مبارز گوش داده شود و شما را جدي بگيرند كه از لحاظ نظامي داري قدرت باشيد وگرنه حاكماني كه قدرت كشور را در دست دارند هرگونه صدای مخالف و معترض مسالمت آميز را نیز، همانند تمام تاریخ گذشته و حال نسبت به خود را از نطفه خفه خواهند كرد.
 برای پایان دادن به این روند پر مشقت حاکمان سرمایه دار و مذهبی ها و قومپرستان سر به زیر دولتهای امپریالیستی راهی جز شروع یک مبارزه جدی و ملیتانت در همه عرصه ها، از جمله مبارزه مسڵحانه توده ای رادیکال علیه جمهوری اسلامی در ایران پیش روی خود نداریم
16 اوت ٢٠١٧

Related posts

گزارشی از سنندج …(آرشین سنه)

Sosialism Imroz

نەخشەڕێگای بزوتنەوەی شورایی بۆسەرکەوتنی ڕاپەرینی ئێران

Sosialism Imroz

خوش آمدی رفیق!

Sosialism Imroz

Leave a Comment