Simroz.org
ستون آزاد

جنبشهاي بورژوا ناسيوناليستي کورد چرا با منافع مردم آزادیخوا در تناقض قرار دارد؟

تينا خليفه ای 

جنبش و نیروی که به یک طبقه و قشر سیاسی خاصی ربط داشته باشد سعی میکند همه را در جهت تقویت آن هدف خاص به خدمت بگیرد. از این رو جنبش بورژوازی کورد و ناسیونایسم کورد هم در طول تاریخ خود، مانند هر جنبش بورژوائی و ناسیونالیستی “ملت” دیگری، چنین عمل کرده است. یک جنبش بورژوازئی که شعار ناسیونالیستی را در دست داشته باشد قطعا نمیتواند و نمی خواهد برای آزادی جنبشی دیگر مانند کارگران و زنان و قشر زحمتکشان آزادی و رفاه و دستاوردی کسب کند، حتی اگر این قشر از مردم هم همراه آن جنبش و احزاب نیز باشند. چوان خود در پی کسب حاکمیتی هستند که تا کنون دولتهای سرکوبگر مرکزی طبقات دارا اعمال کرده و میکنند. این دلیل محوری این امر واقعی است که چنین جنبشی منافعش با منافع مردم آزادیخواه، از جمله کارگر و زحمتکش که هزار و یک درد و مطالبه داردم هیچگاه یکسان نبوده و نخواهد بود.

در این بستردليل و عواملهای دیگری نیز عمل میکنند. از جمله ميتواند اين باشد كه این جنبشها و احزاب آنها جنبشها و احزاب موجوديت خواه و قوم گرا به دنبال ناسيوناليسم تهاجمي هستند. كه هر يك ديگري را نفي و خواهان از راه به در كردن ان است و از همبستگي و صميميت خبري نيست و تنها مبارزه اي رقابتي و تبليغاتي در ميان ان ها خو ميگيرد. ترس از انتقاد و تغيير فرهنگ هاي چند هزار ساله ي هر قوميت و مليت نيز ميتواند براي ان ها ايدوئولوژي خطرناك و پاگيري را به ذهنشان قفل كند كه از هرگونه عمل و عكس العملي در رابطه با پيروان يا مردمانشان بازدارد.

کلیه کشورهای منطقه به نوعی بر اساس رویکرد ناسیونالیستی یا مذهبی به جامعه و حاکمیت نگاه میکنند، ایران، عراق، عربستان، ترکیه، اسرائیل کشورهای عربی ووو. اما سه تن از كشورهاي و اقلیمهای خاصی هستند كه احزاب بورژواي ناسيوناليستي را سيستم اصلي كشوداری كرده اند و احزاب و فرهنگ و گذشته و قوم و نصبه پرستي خود را اصل و بنيان حكمرانيشان ميپندارند.  تركيه، اذربايجان و ديگري اقليم كردستان. در ترکیه تصفیه‌های گسترده ماه‌های گذشته به دستگیری، بیکاری و اخراج صدها تن از کارمندان دولت، معلمان، استادان دانشگاه و قضات و برخی فرماندهان و اعضای ارتش و همچنین دستگیری نمایندگان مجلس و روزنامه‌نگاران انجامید. در کنار آن، سرکوب در مناطق کردنشین ادامه داشت و رجب طیب اردوغان نیز به دنبال تغییر قانون اساسی و قبضه کامل قدرت رفت. بازگشت به امپراتوری عثمانی به روئیای آنها تبدیل شده است.

چندي پيش در باکو نیز دادگاهی تشکیل شد و تعدادی از متهمان مذهبی در این دادگاه، احکام زندان طولانی مدت (از ۲۰سال تا ۱۰ سال) دریافت کردند. در همین دادگاه، معاون حزب جبهه خلق آذربایجان-از احزاب سکولار اپوزیسیون- نیز به ده سال زندان محکوم شد. البته تنها مخالفان مذهبی و یا احزاب متشکل اپوزیسیون نیستند که در آذربایجان سرکوب می‌شوند.چندی، که بر روی مجسمه حیدر علی‌اف شعار نوشته بودند، در دادگاهی مشابه به ۱۰ سال زندان محکوم شدند. آنها در روز تولد حیدر علی‌اف (پدر رییس جمهوركنوني) بر روی مجسمه او نوشته بودند: “روز بردگی مبارک باد”.

يا ايران كه با نام “فارس” و با هويت ناسیونالیسم ایرانی و مذهبی هرگونه مخالفت را سركوب ميكند. از مخالفت كارگري گرفته تا اعتراض براي دستمزد، تا مخالف دانشجويي براي شهريه ي زياد دانشگاه يا اعتراض زنان بر عليه تبعيض. اينها بيشتر براي كساني صدق ميكند كه عليه دولت هستند يا نه مذهب و ريشه شان فرق دارد.مانند “كرد”ها “بلوچ “ها “ترك” ها و … احزاب اپوزسیون ناسیونالیست ایرانی هم چنین رویکردی دارند.‌ گویا که اولویت جنبش‌های قومی ایران، نه دموکراسی و حقوق برابر همه انسان‌ها، بلکه کوشش برای زایش نوعی از ناسیونالیسم تهاجمی و بر تری طلبی شده است. این برخورد گزینشی با سرکوب و خشونت، و اعمال استانداردهای دوگانه در مواجهه با آن، علاوه بر آنکه موجب بی‌اعتمادی به نیروهای تحول‌خواه منطقه شده، تصویر آینده این منطقه را نیز تاریک کرده است. قبیله‌گرایی‌های مذهبی یا قومی، موجب شده است که زشتی استبداد و سرکوب، نه در واقعیت آن، بلکه تنها در چهره حاکم مستبد و سرکوب‌گر خلاصه شود.

ظاهرا هدف نهایی این کشمکش‌ها و “مبارزات” نیز آن است که مستبدی را کنار زده و مستبد دیگری را جایگزین کنند: از قبیله شما نباشد، بلکه از قبیله ما باشد.ما جنبش‌های مدنی و هویت‌طلب انسانی در میان اقلیت‌ها، اگر بخواهند که کوشش‌های آنان، منجر به زایش استبدادی جدید نشود، و هیولای هولناک جدیدی سر برنیاورد، چاره‌ای ندارند جز آنکه “انسان” و حقوق او را بر هر مفهوم ذهنی دیگری اولویت دهند. خطر اصلی آنجا است که تلاش برای خروج از بیراهه اسلام سیاسی، منجر به حرکت در کج‌راهه ناسیونالیسم تهاجمی شود. اگر من به دليل اصل و نصب و قوميت خودم بخواهم يك حكومت مستبد و ديكتاتور راه بندازم فرقي با هيچ ديكتاتوري ديگري ندارم اگر به خاطر قوميت خاصي و نژاد پرستي بخواهم كه بقيه قوميت ها مانند فارس ترك بلوچ تركمن عرب و افغان را قبول نداشته باشم هيچ تفاوتي با فاشيست هاي حاکم بر ايران و تركيه و ….نخواهم داشت. يك ديكتاتور اگر كورد، لر، بلوچ، ترك ،تركمن، عرب، يا افغان زبان باشد باز هم يك ديكتاتور است و مایه افتخار هیچ انسان آزادیخواهی نیست.

با  گشودن راهی جدید، می‌توان  از کج‌راهه ناسیونالیسم حاکم و اپوزسیون دوری کرد، تا راه اعمال قدرت برای “مردم” فراهم شود. اولویت دادن به هر نوع ایدئولوژی که بر مبنای تبعیض و برتری‌جویی بنا شود، بحران ما را عمیق‌تر کرده و راه آینده را پیچیده‌تر خواهد کرد. از این جهت است که باید در عمل نشان داد، اولویت ما پیش از دین و پیش از قومیت و ملیت و خاک، همانا “انسان” است. حرمت به “عینیت انسان”، می‌تواند ورای مرزهای قراردادی و فراتر از ایده ذهنی و ساختگی دین یا ملت قرار گیرد. در نتیجه تا زمانی که جامعه ما از جمله جامعه کرد نشین تحت تسلط این بخش از نیروهای قومی و بورژوازی باشند، حتی اگر حکومت “ملی” هم مانند بقیه تشکیل داده شود نمیتوان به آزادی و برابری و خوشبختی انسانها رسید.
دلیل اصلی بیگانه بودن جنبش بورژوا ناسیونالیستی با منفعت توده کارگر و زحمتکش در هیمنجا است که نفس برابر بودن انسان هدف و رسالت آنها نیست! بلکه مانند خود مذهب قرون وسطی به گروه خون و قومیت کار دارند و از این حربه برای رسیدن به قدرت قشر خاصی که همان سرمایه داران و زورگوایان باشد استفاده میکنند، درست مانند واقعییت اقلیم کردستان عراق و دیگر دولتهای قومی و اسلامی حاکم در عراق و ایران و عربستان و ترکیه و غیره.
راه رهای انسان در گرو پیروزی اهداف انسانی و سوسیالیستی و بدور از توجه به خرافه پرستی دینی و قومی است.

منبع: شمار ٢٥ نشریه سوسیالیسم امروز
https://simroz.org/home/
٤ آذر ١٣٩٦
٢٥ نوامبر ٢٠١٧

Related posts

اسلام وتسلیم نقطه مقابل آزادیند قرآن را با زبان مادری بخوانیم

Sosialism Imroz

گزارش سالانه دیدبان حقوق بشر: نقض پیوسته حقوق زنان، معلولان و همجنسگرایان در ایران

Sosialism Imroz

مواد مخدر بزرگترین سلاح دست جمهوری اسلامی برای از بین بردن یک جامعه سالم…

Sosialism Imroz

Leave a Comment