آذر کیمیا
بنا به آمار منتشر شده از جانب “سازمان ثبت احوال”،آمار ازدواج نسبت به سال ۱۳۹۵ حدود ۸ درصد کاهش داشته، در حالی که تعداد طلاق‌ها به بیشترین سطح و به حدود ۱۷۵ هزار مورد رسیده است. در باره علل این واقعیت از آنجا که نتایج تحقیقات عمدتا توسط نهادهای دولتی منتشر نمی‌شود جامعه چیزی دستگیرش نمی شود.
واقعیت امر بر میگردد به نظام مذهبی و همچنین نظامی که بیشترین فقر و فلاکت را به اکثریت جامعه تحمیل نموده است. جمهوری اسلامی و قوانین شریعت انتخاب آزادانه را از زن ٤٠ سال است سلب کرده است، حتی برای مرد هم انتخاب آزادانه وجود ندارد چونکه آزادی مراوده و عشق و آشنائی و شناخت و انتخاب او نیز کاملا آزادانه نیست. بعداز “ازدواج” تازه آشنائیها شروع میشود که بیشتر آن به نتیجه منفی وآینده ناخوشایند برای طرفین و بچه هایشان منتهی میگردد. از نظر اقتصادی نیز این نظام زندگی اکثر مردم و جوانان را گرفته است. بدون پول و نان و تفریح و آرامش و آزادی چگونه میتوان زندگی مشترک و موفق و خوشبخت و عاشقانه داشت؟
عامل اصلی به هم خوردن شیرازه زندگی مشترک میلیونها انسان همچنین در زمینه روابط زناشوی نیز جمهوری اسلامی قوانین شریعت اسلامی ضد زن و وجود فقر گسترده در گام نخست است، که همزمان عوارض های جانبی دیگر را هم به همراه دارد.شرایط فقر و نبود آزادی در روابط عاشقانه و سکس و انتخاب آزادانه همسر به عاملی برای تصمیم گیری سریع و صرفا برای رفع نیاز جنسی را گسترش داده است. بیشترجوانان به خاطر نیاز به مساٸل جنسی ازدواج می کنند. بعد از مدتی سکس برایشان عادی میشود. و همانطوری که گفته شد موارد دیگری مثل اقتصاد که رکن اولیه ی زندگی را رقم میزنه خودش را نمایان میکند. بیکاری، اجاره خانه، تورم مواد غذایی، لباس و پوشاک ،بهداشت و درمان و بروز اختلافات فرهنگی و اخلاقی و صلیقه ی و غیره، وقتی در ایران بیشتر بخاطر مساٸل جنسی با هم ازدواج می کنند و پس از مدتی از هم سیر میشوند، ناچارا چنین مسائلی بعداز کاهش نیاز جنسی، بزرگ میشوند و منجر به جدائی میشود.- بیکاری-بی پولی – مجاز شدن صیغه در مدت زمان های مختلف به اسم اشنایی(بخوان تن فروشی شرعی- اسلامی)،بالا بودن توقع جوانان چه دختر چه پسر در زندگی-رسم و رسومات ازدواج که طبق سنت ها پا بر جاست و الان به خاطر بی پولی برای عده ای کمی مقدور است ، و سر آنجام افزایش طلاق باعث ترس قشر مجرد شده که تن به ازدواج ندهند، عواملهای کاهش ازدواز و افزایش طلاق هستند.
خانم ها بعضا به امید رسیدن به ازادی مورد نظر خود و فرار از دست محدودیتهای سنتی خانوادگی و دولتی و فرهنگی ناظر بر جامعه تن به ازدواجهای میدهند که گاها مورد علاقه خودشان نیز نیستند. اما در حالی که بعداز ازدواج نیزهیچ خبری آزادی نیست و حتی محدود تر هم میشوند ! چون زن در این کشور همه جا باید مطیع باشد! کاملا سر خورده میشوند. نارضایتی از سکس با همسر و تخیلات شیرین تجربه نشده پیش از ازدواج دخترها، از ترس “حرام بودن” و پیامد شدید مجازاتی برای آنها، و دیگرمشکلات زناشوئی، بدون اگاهی و اموزشی از پیشی، ناگهان وارد روبط مشترک در زیر یک سقف میشود و ازدواجی صورت میگیرد کی بعضا هیچ تمایلی به شوهر نیز نیست. از آنجا که این سقف از بنیاد خراب میشود، “خیانت” در روابط زناشویی شروع میگردد و معمولا بیشترمردها بدون مرز با هر کسی تماس میگیرند ودر نتیجه طلاق و دعوا شروع میشود.
به دلیل زمینها و عواملی که اشاره شد فضای مجازی و انترنت نیز به عاملی در جهت افزایش طلاق و دیگر مشکلات اجتماعی شده است، چون دولت و کشور ایران فاقد آموزش و اطلاع رسانی و آزادی عمل است به این دلیل هر فضای به خراب شدن دیوار مخروطه “خانواده” منجر میگردد.
اما باید تاکید کرد که نماندن جمهوری اسلامی به عنوان مسبب اول کلیه این مشکلات، در صورتیکه منجر به استقرار یک نظام آزادمنش و سوسیالیستی گردد، که در آن از هر نظر انسانها آزادی کامل و بدون قید و شرط دارند و کسی نمیتواند دخالت در زندگی خصوص کسی بکند، نه تنها “زندگی مشترک” که زندگی مجرد ی نیز توام با آرامش، آزادی و خوشبختی خواهد بود، برای این آینده بجنگیم!
منبع: شماره ٤٤ نشریه سوسیالیسم امروز
٢٥ فروردین ١٣٩٧- ١٤ آوریل ٢٠١٨
www.simroz.org
