Simroz.org
مقالات

اسلام در تضاد با حقوق اولیه انسان است…آذر کیمیا

اسلام در تضاد با حقوق انسان است زیرا طرفدار تبعیض بین انسانها بوده و در پی سلطه الله و تبعید روح انسانی است، سالیان متمادی است که جامعه ی ما از اسلام رنج کشیده است و امروز یک روند عمیق باز نگری نقادانه آغاز شده است .این روند تازه نیست ولی در ژرفای خود و دامنه خود بی سابقه است. ذکریای راضی خیام، میرزا آقا خان کرمانی، احمد کسروی، صادق هدایت، علی دشتی، آرامش دوستار و بسیار کسان دیگر در بستر سانسورها و محدودیتها و نادانی ها در برخورد به اسلام و شیعه و خورافات نوشتند. آنها دریافتند که انتقاد به مذهب یکی از فعالیتهای بنیادی در جامعه هست. این تلاش در دوران معاسب و به خصوص با به قدرت رسیدن حکومت اسلامی در ایران و جنایات بی کران آن مستحکمتر گشته است. نقد امروز فقط نقد سیاسی به حکومت نیست بلکه نقد آشکار رشد یابنده به خود قرآن و اسلام و بیراهه هزار چهارصد ساله اسلام میباشد. در مقابل موج انتقادی معاصر از یک سو نماینده گان حکومتی و از سوی دیگر سیاست مداران و روشن فکران اسلام گرا مانند عبدل کریم سروش و یوسفی اشکوری در دفاع از این دین محمدی به پا خواسته و منتقدان اسلام را به سکوت دعوت میکنند و خواستار متوقف کردن نقد اسلام میباشند و حکمرگران اسلامی نیز با تفنگ و تجاوز و زندان و اعدام و تهدید به سراغ ما امده اند.
مشگل اینجاست که اینان صدا و رسانه دارند ولی دهها میلیون نفری که جنس دق دقهایشان متفاوت هست یا بی صدا هستند یا اگر هم صدایی از ایشان بلند شود گوش شنوایی منتظرشان نیست. اما دق دقه اغلب مردم ایران چیست؟ اکثر مردم ایران فقط یک چیز میخواهند و آن زندگی عادی بدون ترس و سرکوب و گرسنگی و اجبار است. یعنی آرزوی انسانی که از خیلی جنبه ها با اسلام و فرهنگ آنها و طبقه ی که از آن حمایت میکنند جور در نمی آید. اكپریر شهروندان فقط یک چیزی میخواهند و آن زندگی عادی است مانند میلیاردها انسان دیگر که در این جهان زندگی میکنند. ایرانیها از صبح علل طلوع که پیچ رادیو رو باز میکنند و تلویزیون هایشان را روشن میکنند سراغ اینترنت میروند سایت و روزنامه و خبر گذاری که میکنند به در و دیوار که نگاه میکنند،و.. خود را در محاصره شعار و شعار و شعار و دروغهای رسمی و غیر رسمی اسلامی و مساجد و آخوند و مقامات حاکمیت میبینند. زندگی عادی یعنی اینکه اینها نبیینیم و نشنویم. یعنی اینکه با همه جهان دوست باشیم. هر روز برای خود دشمن جدیدی نتراشیم. کاری نکنیم که حتی شهروندان عادی جهان هم با شنیدن نام ایران فکرهای نامربوط درباره ی ایرانیها بکنند. ایرانیها این نیست که از جانب این سیستم و اسلامی عرظه میشود.جوری رفتار نکنیم که داشتن رابطه عادی باما برای جهانیان نیزغیر عادی باشد.
و بلاخه مفاهیم عجیب و قریب زندگی عادی یعنی که با روزی هشت ساعت و حتی با ده ساعت کار بتوان معشیتی متعارف داشت، مسکن تهیه کرد، خوردو خوراکی در حد نیاز داشت، نگران بهداشت و درمان نبود، سالی یکی دو سفر داخلی و یک سفر خارجی کوتاه رفت، و درباره آینده فرزندان نگرانی نداشت! زندگی عادی یعنی اینکه هوایی که تنفس میکنیم پر از سرب نباشد، خودرو زیر پایت را سه برابر قیمت جهانی نخری، همش نگران نباشید میوه ای که میخورید آیا سموم کشاورزی رویش مانده یا نه، حرفی که در دل داری را بدون هیچ گونه نگرانی در عرصه اجتماعی مطرح کنی، همش دنبال این نباشی که کدام کشور با چه شرایطی اقامت میدهد، انواع مواد مخدر در اطرافت پرسه نزند، نیاز نباشد مدام روی فرمان ماشینت قفل بزنی و تازه نگران هم باشی بر درو دیوار آگهی فروش کلیه و قرنیه نبینی، زنان و دخترانی که از عصر به بعد کنار خیابان منتظر تاکسین با انواع مزاحمت ها مواجه نشوند، به کودکانت در مدرسه و مسجد و محل کار و کوچه ها تجاز نشود وو… اینها هیچ کدام مطالبات عجیب و غریبی نیستند مگر آنکه عده ای زندگی عادی را غیر عادی بدانند.
در اسلام و حکومت اسلامی که خود رکن مهم نظام سرمایه داری و دفاع از نابرابری بین انسانها، از جمله دراعمال نابرابری کامل علیه زنان و کودکان است، همه این خواسته های اولیه جرم و گناه و قابل مجازات است. راه اصلاح شده ای هم سراغی نیست حتی از جانب اصلاح طلبان صت امامی ها و امثال سروش، جز اینکه جامعه اراده کند همه شان را دفن کرده و بگور بسپارد تا مردم از دست و شر این سنت و دین ضد انسانی و افکار وقوانین پوسیده اش خلاصی پیدا کند.
منبع: شماره ٦٣ نشریه سوسیالیسم امروز
٣ شهرویور ١٣٩٧
٢٥ اوت ٢٠١٨

Related posts

تا کی حاکمیت سیاهی و تباهی طالبان؟

Sosialism Imroz

مسئله زن،توهم برابری، تنگنای شكست

Sosialism Imroz

هیاهوی احمدی نژاد وباندش چه هدفی را تعقیب میکنند؟

Sosialism Imroz

Leave a Comment